کتب دکتر مهدی خدامیان آرانی - سایت نابناک

سایت استاد مهدي خداميان آرانی

در حال بارگذاری

    شُعراء: آيه ۱۹۷ - ۱۹۲

      شُعراء: آيه ۱۹۷ - ۱۹۲


    وَإِنَّهُ لَتَنْزِيلُ رَبِّ الْعَالَمِينَ (192 ) نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الاَْمِينُ (193 ) عَلَى قَلْبِكَ لِتَكُونَ مِنَ الْمُنْذِرِينَ (194 )بِلِسَان عَرَبِيّ مُبِين (195 ) وَإِنَّهُ لَفِي زُبُرِ الاَْوَّلِينَ (196 ) أَوَلَمْ يَكُنْ لَهُمْ آَيَةً أَنْ يَعْلَمَهُ عُلَمَاءُ بَنِي إِسْرَائِيلَ (197 )
    در ابتداى اين سوره از قرآن سخن گفتى، سپس از پيامبران بزرگ ياد كردى، اكنون بار ديگر از قرآن سخن مى گويى، محمّد(صلى الله عليه وآله) براى بُت پرستان مكّه قرآن مى خواند، امّا آنان ايمان نمى آوردند.
    اين قرآن، از سوى توست، تو قرآن را براى هدايت انسان ها فرستادى، جبرئيل كه امانت دار وحى است، قرآن را بر قلب محمّد(صلى الله عليه وآله) نازل كرده است.
    تو محمّد(صلى الله عليه وآله) را به پيامبرى فرستادى و قرآن را به او نازل كردى تا مردم را از عذاب روز قيامت بترساند و از آنان بخواهد دست از بُت پرستى بردارند. تو قرآن را به زبان عربى ساده و قابل فهم بيان كردى، در قرآن هيچ ابهامى وجود ندارد، پيام هاى آن گويا و آشكار است.
    خبر نازل شدن اين قرآن در كتاب هاى آسمانى قبل ذكر شده است، مثلاً در تورات، نشانه هاى محمّد(صلى الله عليه وآله) و خبر نزول قرآن بيان شده است. دانشمندان يهودى به خوبى اين نشانه ها را مى دانستند. اين سخن با مردم مكّه است، آنان با علماى يهود ارتباط داشتند، علماى يهود سال ها در انتظار آمدن آخرين پيامبر بودند و نشانه هاى آن را به خوبى مى دانستند.

    * * *


    ماجراى علماى يهود چيست؟
    يهوديان با رنج فراوان از فلسطين به سرزمين حجاز (عربستان) كوچ كرده بودند تا منتظر پيامبر موعود باشند، آنان از فلسطين و كنار درياى مديترانه كه آب و هواى خوبى داشت به حجاز آمدند و گرماى سوزان اين منطقه را تحمّل كردند تا بتوانند آخرين پيامبر خدا را درك كنند، امّا همه زحمت هاى خود را به بهاى ناچيز فروختند. دنياطلبى و حسادت، آنان را از پذيرش حقّ و حقيقت بازداشت و گرفتار خشم خدا شدند.
    يهوديان دوست داشتند كه آخرين پيامبر از ميان آنان باشد، پس وقتى كه محمّد(صلى الله عليه وآله) را به پيامبرى مبعوث كردى، آنان به او ايمان نياوردند. آرى، حسد باعث ايمان نياوردن به محمّد(صلى الله عليه وآله)شد.[16]

    * * *


    در تورات درباره آمدن آخرين پيامبر خود بشارت دادى و نشانه هاى محمّد(صلى الله عليه وآله) را بيان كردى، يهوديان كه در زمان پيامبر زندگى مى كردند، به راحتى مى توانستند حقّ و حقيقت را متوجّه شوند، آن قدر روشن و واضح درباره محمّد(صلى الله عليه وآله) سخن گفته بودى كه جاى هيچ شكّى نبود.
    آن زمان عامه مردم خواندن و نوشتن نمى دانستند، فقط دانشمندان يهود مى توانستند تورات را بخوانند. آنان همان طور كه فرزندان خود را مى شناختند، آخرين پيامبر را هم شناخته بودند، امّا اشكال كار اين بود كه نمى خواستند حقّ را بپذيرند، حقيقت را شناختند و آن را كتمان كردند، نگذاشتند كه مردم عادى با حقيقت آشنا شوند، زيرا با مسلمان شدنِ مريدانشان، همه منافع خود را از دست مى دادند، آنان براى اين كه بتوانند رياست كنند و از ثروت مردم استفاده كنند، از قبول حقّ سر باز زدند و حقيقت را كتمان كردند.[17]

    * * *


نوشته ها در باره این

نظر شما

.شما در حال ارسال نظر براي ۲۳: از كتاب تفسير باران، جلد هشتم نوشته مهدى خداميان هستید

‌اگر مي خواهيد مطلب ديگري - كه ربطي به اين ندارد- براي من بفرستيداينجا را كليك كنيد.


عنوان این فیلد نمی تواند خالی باشد.
متن نظر شما
لطفا ایمیل خود را وارد کنید * این فیلد نمی تواند خالی باشد.لطفا ایمیل را صحیح وارد نمایید.
لطفا نام خود را وارد نمایید


ابتدای متن