کتب دکتر مهدی خدامیان آرانی - سایت نابناک

سایت استاد مهدي خداميان آرانی

در حال بارگذاری

    نَمل : آيه ۴۷ - ۴۵

      نَمل : آيه ۴۷ - ۴۵


    وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا إِلَى ثَمُودَ أَخَاهُمْ صَالِحًا أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ فَإِذَا هُمْ فَرِيقَانِ يَخْتَصِمُونَ (45 ) قَالَ يَا قَوْمِ لِمَ تَسْتَعْجِلُونَ بِالسَّيِّئَةِ قَبْلَ الْحَسَنَةِ لَوْلَا تَسْتَغْفِرُونَ اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ (46 ) قَالُوا اطَّيَّرْنَا بِكَ وَبِمَنْ مَعَكَ قَالَ طَائِرُكُمْ عِنْدَ اللَّهِ بَلْ أَنْتُمْ قَوْمٌ تُفْتَنُونَ (47 )
    اكنون از صالح(عليه السلام) سخن مى گويى، تو او را به سوى مردم "ثمود" فرستادى، قوم ثمود در سرزمينى بين حجاز و شام زندگى مى كردند. تو به آنان نعمت هاى زيادى داده بودى، آنان از سلامتى و قدرت و روزى فراوان بهره مند بودند.
    صالح(عليه السلام) با مهربانى از آنان خواست تا دست از بُت پرستى بردارند و به آنان گفت: "خداى يگانه را بپرستيد"، امّا آن مردم به دو گروه تقسيم شدند و با هم دشمنى كردند، گروهى به او ايمان آوردند و گروه زيادى هم او را دروغگو خواندند.
    آنان در جواب به صالح(عليه السلام) گفتند: "اى صالح ! اگر راست مى گويى و پيامبر هستى، معجزه اى براى ما بياور".
    آنان از صالح(عليه السلام) خواستند تا از دل كوه، شترى بيرون بياورد. صالح(عليه السلام) دست به آسمان برد و دعا كرد، ناگهان كوه شكافت و شترى از آن بيرون آمد. صالح(عليه السلام)به آنان هشدار داد كه هرگز به اين شتر آسيبى نرسانند.
    گروهى از مردم با ديدن آن معجزه بزرگ به صالح(عليه السلام) ايمان آوردند و دست از بُت پرستى برداشتند، امّا بيشتر مردم همان راه كفر و بُت پرستى را ادامه دادند. بزرگان ثمود تصميم گرفتند تا شتر صالح(عليه السلام) را از بين ببرند، آنان يك نفر را تشويق كردند تا آن شتر را از بين ببرد، درست است كه شتر را يك نفر كشت امّا آن مردم به اين كار او راضى بودند، آنان در جرم او شريك شدند.
    وقتى صالح(عليه السلام) از ماجرا باخبر شد از آنان خواست از كار خود توبه كنند، امّا آنان به صالح(عليه السلام) گفتند:
    ــ اى صالح ! تو گفتى اگر به اين شتر آسيبى برسانيم، عذاب نازل مى شود، پس آن عذاب كجاست؟ چرا بر ما نازل نمى شود؟
    ــ اى قوم من ! چرا به جاى رحمت خدا، عذاب او را مى طلبيد؟ چرا از خدا طلب بخشش نمى كنيد، باشد كه رحمت و مهربانى او بر شما نازل شود.
    ــ ما به تو و همراهان تو، فال بد زده ايم، شما باعث شديد كه خشكسالى ما را فرا بگيرد. شما براى جامعه خود چيزى جز بدبختى نياورديد.
    ــ خوشبختى و بدبختى شما به دست خداست، اوست كه سرنوشت شما را رقم مى زند. اگر شكرگزار او باشيد، نعمتش را بر شما نازل مى كند، اگر كفران نعمت كنيد، نعمتش را از شما مى گيرد و شما را به بلا گرفتار مى سازد. اى مردم ! شما گرفتار بلا شده ايد و خود باعث آن بوده ايد.

    * * *


نوشته ها در باره این

نظر شما

.شما در حال ارسال نظر براي ۴۵: از كتاب تفسير باران، جلد هشتم نوشته مهدى خداميان هستید

‌اگر مي خواهيد مطلب ديگري - كه ربطي به اين ندارد- براي من بفرستيداينجا را كليك كنيد.


عنوان این فیلد نمی تواند خالی باشد.
متن نظر شما
لطفا ایمیل خود را وارد کنید * این فیلد نمی تواند خالی باشد.لطفا ایمیل را صحیح وارد نمایید.
لطفا نام خود را وارد نمایید


ابتدای متن