کتب دکتر مهدی خدامیان آرانی - سایت نابناک

سایت استاد مهدي خداميان آرانی

در حال بارگذاری

    آل عِمران : آيه ۹ - ۷

      آل عِمران : آيه ۹ - ۷


    هُوَ الَّذِي أَنْزَلَ عَلَيْكَ الْكِتَابَ مِنْهُ آَيَاتٌ مُحْكَمَاتٌ هُنَّ أُمُّ الْكِتَابِ وَأُخَرُ مُتَشَابِهَاتٌ فَأَمَّا الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ فَيَتَّبِعُونَ مَا تَشَابَهَ مِنْهُ ابْتِغَاءَ الْفِتْنَةِ وَابْتِغَاءَ تَأْوِيلِهِ وَمَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلَّا اللَّهُ وَالرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ يَقُولُونَ آَمَنَّا بِهِ كُلٌّ مِنْ عِنْدِ رَبِّنَا وَمَايَذَّكَّرُ إِلَّا أُولُوالاَْلْبَابِ (7 ) رَبَّنَا لَا تُزِغْ قُلُوبَنَا بَعْدَ إِذْ هَدَيْتَنَا وَهَبْ لَنَا مِنْ لَدُنْكَ رَحْمَةً إِنَّكَ أَنْتَ الْوَهَّابُ (8 ) رَبَّنَا إِنَّكَ جَامِعُ النَّاسِ لِيَوْم لَا رَيْبَ فِيهِ إِنَّ اللَّهَ لَا يُخْلِفُ الْمِيعَادَ (9 )
    وقتى قرآن مى خوانم به آياتى مى رسم كه فهميدن آن نياز به فكر بيشترى دارد، به طور مثال در قرآن مى خوانم: (يَدُ اللّهِ فوقَ أَيْديهِم).
    "دست خدا بالاى همه دست هاست".
    به راستى منظور از اين سخن چيست؟ آيا خدا دست دارد؟ اگر خدا دست داشته باشد پس بايد جسم باشد.
    براى فهم اين سخن، بايد به آيات ديگر قرآن مراجعه كنم، در قرآن آمده است: (لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَىءٌ).[6]
    چيزى مانند خدا نيست.
    اين آيه، به من مى فهماند كه خدا جسم نيست و او هرگز مانند ما انسان ها دست ندارد.
    من بايد فكر كنم، پس منظور از "دست خدا" در آن آيه چيست؟
    براى فهم اين آيه بايد نزد اهل بيت(عليهم السلام)بروم، آنان به من مى گويند كه منظور از دست خدا، قدرت است، آرى، قدرت خدا فوقِ همه قدرت ها مى باشد.
    اكنون راه فهم قرآن را به من مى آموزى، برايم مى گويى كه آيات قرآن به دو دسته تقسيم مى شوند:
    * اوّل:
    آيات مُحكم; آياتى كه معناى روشن و واضح دارد و نياز به توضيح اضافى ندارد كه بيشتر آيات قرآن اين گونه اند.
    اين آيه را بارها در نماز مى خوانيم: (اَلْحَمدُ للّهِ رَبِّ العالَمينَ) ، ستايش از آنِ خداى جهانيان است. معناى اين آيه روشن و واضح است.
    * دوم:
    آيات مُتشابه; آياتى كه مى توان دو معنا را از آن برداشت كرد، مثل آيه (يَدُ اللّهِ فَوقَ أَيديهِم) ، كه كلمه "يَد" به معناى "دست" است، در اين آيه مى توان "دست خدا" را دو معنا كرد:
    ــ دست خدا (دستى مانند دست انسان ها)
    ــ قدرت خدا
    اين آيه، آيه مُتشابه است. براى فهم اين آيه، بايد به آيات مُحكم رجوع كرد، آيات محكم، مانند پايه و اساس قرآن مى باشند. معناى آياتِ دو پهلوى قرآن با مراجعه به آيات محكم روشن و واضح مى شود. وقتى من بفهمم كه نبايد خدا را به چيزى مثال بزنم و نبايد خدا را به انسان شبيه كنم، مى فهمم كه خدا مانند انسان نيست و او دست ندارد، اگر من "دست خدا" را به معناى "دست واقعى" بگيرم، خدا را شبيه انسان نموده ام، خدا را جسم فرض كرده ام، اكنون مى فهمم كه اين معنا اشتباه است.
    كسانى كه در اعتقادات قلبى آن ها انحرافى وجود دارد، براى ايجاد شبهه و ترديد، به دنبال آيات متشابه مى روند، آنان براى فهم اين آيات، به آيات محكم مراجعه نمى كنند، هدف آنان از اين كار، فتنه جويى و انحراف انسان ها مى باشد.
    به راستى چرا در قرآن آيات متشابه وجود دارد؟
    واژه ها براى جهان مادى و نيازمندى هاى آن به وجود آمده اند و اين واژه ها گوياى مفاهيم خارج از اين جهان نيست.
    وقتى ما مى خواهيم بگوييم: خدا همه سخنان را مى شنود، به راستى از چه واژه اى استفاده كنيم؟ مى گوييم: خدا شنواست.
    ما انسان ها با گوش مى شنويم، آيا خدا هم با گوش مى شنود؟
    هرگز !
    خدا جسم نيست. خدا شنواست يعنى او به همه صداها علم و آگاهى دارد.
    مثال ديگر بزنم: خدا همه چيز را مى بيند، همه رفتار و كردار ما را مى بيند، آيا معناى آن اين است كه خدا چشم دارد؟ آيا خدا با چشم خود ما را مى بيند؟
    خدا بيناست. خدا مى بيند، معناى واقعى اين جمله چيست؟
    منظور از بينايى خدا اين است كه او به همه رفتار و كردار ما علم دارد، خدا هرگز چشم ندارد، خدا جسم نيست.
    معلوم شد كه همين دو واژه "شنوا" و "بينا" متشابه هستند، زيرا اين دو واژه براى شنوايى و بينايى ما ايجاد شده اند، ما همين دو واژه را درباره خدا به كار مى بريم، چاره اى نداريم. پس مى گوييم خدا شنوا و بيناست، البتّه نه اينكه چشم و گوش داشته باشد.
    حال ممكن است كسى كه علم كمترى دارد، بگويد خدا گوش و چشم دارد، در آن صورت، اشكال در فهم خود اين فرد است، نه در سخن ما !
    آرى، واژه ها، ظرفيّت بيان بعضى حقايق را ندارد، براى همين وقتى درباره خدا سخن به ميان مى آيد، بايد دقّت كنيم كه منظور اصلى چيست.
    در قرآن آيات متشابه آمده است و در همين قرآن روش فهم اين آيات ذكر شده است. فهم قرآن، قانون و روش دارد، كسى كه مى خواهد قرآن را بخواند، بايد از اين قانون و روش پيروى كند. وقتى در قرآن، روش فهميدن آيات بيان شده باشد، ديگر مشكلى براى جويندگان حقيقت، پيش نمى آيد.

    * * *


    تو اهل بيت(عليهم السلام)را چراغ هدايت براى ما قرار داده اى، آنان قرآن را براى ما تفسير كرده اند و معناى آيات متشابه را براى ما بيان نموده اند، تو به آنان علم و دانايى داده اى و ما بايد به سخنان آنان مراجعه كنيم.
    كسانى كه پيرو اهل بيت(عليهم السلام)هستند با شنيدن آيات قرآن، هرگز دچار سردرگمى نمى شوند زيرا مى دانند كه همه آيات قرآن از طرف خداست، زيرا آنان به آسانى، مى فهمند كدام آيه، متشابه است و براى فهم آن به آيات محكم مراجعه مى كنند.
    اكنون از ما مى خواهى تا اين گونه دعا كنيم و تو را بخوانيم: "خدايا ! ما را به بلايى گرفتار مكن كه باعث شود دست از ايمان خود برداريم، خدايا ! رحمتى را بر ما نازل كن تا در ايمان خود ثابت قدم بمانيم كه تو بسيار بخشنده اى، خدايا ! تو در روز قيامت همه مردم را زنده خواهى كرد و آنان را در صحراى محشر جمع خواهى كرد، ما به وعده هاى تو در آن روز، ايمان داريم و به راستى كه تو هرگز وعده خود را از ياد نمى برى".

    * * *


نوشته ها در باره این

نظر شما

.شما در حال ارسال نظر براي ۴: از كتاب تفسير باران، جلد دوم نوشته مهدى خداميان هستید

‌اگر مي خواهيد مطلب ديگري - كه ربطي به اين ندارد- براي من بفرستيداينجا را كليك كنيد.


عنوان این فیلد نمی تواند خالی باشد.
متن نظر شما
لطفا ایمیل خود را وارد کنید * این فیلد نمی تواند خالی باشد.لطفا ایمیل را صحیح وارد نمایید.
لطفا نام خود را وارد نمایید


ابتدای متن