کتب دکتر مهدی خدامیان آرانی - سایت نابناک

سایت استاد مهدي خداميان آرانی

در حال بارگذاری

    آل عِمران : آيه ۱۲۲ - ۱۲۱

      آل عِمران : آيه ۱۲۲ - ۱۲۱


    وَإِذْ غَدَوْتَ مِنْ أَهْلِكَ تُبَوِّئُ الْمُؤْمِنِينَ مَقَاعِدَ لِلْقِتَالِ وَاللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ (121 ) إِذْ هَمَّتْ طَائِفَتَانِ مِنْكُمْ أَنْ تَفْشَلَا وَاللَّهُ وَلِيُّهُمَا وَعَلَى اللَّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ (122 )
    جنگ "اُحُد" در سال سوم هجرى روى داد. به پيامبر خبر رسيد كه دشمنان به فكر آماده كردن نيرو براى حمله به مدينه هستند، آرى، بُت پرستان مكّه به فكر انتقام افتاده اند. آنان سال قبل، در جنگ "بَدر" شكست خوردند، ابوسفيان در اين يك سال به فكر انتقام بود، سرانجام بعد از اينكه توانست حدود پنج هزار نيرو آماده كند، تصميم گرفت به مدينه حمله كند.
    اكنون پيامبر جلسه اى با ياران مى گذارد و با آن ها مشورت مى كند، عدّه اى بر اين باورند كه بايد داخل شهر سنگر بگيريم، بگذاريم دشمن وارد شهر شود و ما در جاى جاى شهر كمين كنيم و آنان را از پا دربياوريم، امّا اكثريّت مسلمانان معتقدند كه بايد در بيرون شهر اردوگاه بزنيم و مردانه به جنگ دشمن برويم.
    پيامبر نظر اكثريّت را مى پذيرد، براى همين، صبح زود همراه با گروهى از ياران خود به خارج شهر مى رود تا محلّ اردوگاه را مشخّص كند. در جنوب مدينه، رشته كوه بزرگى به نام "اُحد" وجود دارد، پيامبر آنجا را به عنوان اردوگاه تعيين مى كند.
    پيامبر به شهر بازمى گردد و دستور مى دهد تا مسلمانان آماده جنگ شوند، سپاه مكّه براى رسيدن به مدينه بايد چندين روز راه مى آمد و اين فرصت خوبى بود تا مسلمانان آمادگى بيشترى پيدا كنند. وقتى زمان مناسب فرا رسيد پيامبر دستور داد تا همه به سوى اردوگاه "اُحُد" حركت كنند، لشكر اسلام حركت كرد، آن ها حدود هزار نفر بودند كه به جنگ پنج هزار نفر مى رفتند.
    لشكر اسلام به ميانه راه رسيد كه گروهى سيصدنفرى، راه خود را جدا كردند و تصميم گرفتند به مدينه بازگردند. رهبر آنان "ابن اُبَىْ" بود، در واقع، او رئيس منافقان مدينه بود.
    او به ياران خود گفت: ما بايد در مدينه مى مانديم و آنجا كمين مى كرديم، چرا پيامبر به سخن ما گوش نكرد؟ چرا بايد خودمان را به كشتن بدهيم ! بايد جان خودمان را نجات بدهيم و از ميدان جنگ كناره گيرى كنيم تا دشمنان بعد از پيروزى، با ما كارى نداشته باشند ! همه كسانى كه در اين لشكر هستند، به دست اهل مكّه كشته خواهند شد.
    او با اين سخنان توانست عدّه اى از بستگان و آشنايان خود را از جنگ منصرف كند. به هر حال، حدود 300 نفر از لشكريان اسلام به مدينه بازگشتند، اين در واقع خدمتى بود كه ابن اُبَىْ به عنوان رئيس منافقان مدينه، به دشمنان اسلام نمود، تاريخ هيچ گاه اين خيانت او را فراموش نخواهد كرد.
    رفتن سيصد نفر، در دل دو گروه ديگر از مسلمانان شك و ترديد ايجاد كرد، آن دو گروه "بنوسَلَمه" و "بنوحارِثه" بودند، در اين جنگ، بيشترين ياران پيامبر از اين دو گروه بودند.[72]
    آن لحظه حسّاس تو به يارى آنان آمدى، نزديك بود كه آنان نيز پيامبر را تنها بگذارند، امّا تو به آنان كمك كردى تا آن ها از آن فكر پشيمان شوند. آنان به ياد عهد و پيمانى افتادند كه با پيامبر بسته بودند، بر تو توكّل كردند و از تو يارى خواستند و تو آن ها را يارى كردى، آرى، تو يار و ياور اهل ايمان هستى.

    * * *


نوشته ها در باره این

نظر شما

.شما در حال ارسال نظر براي ۵۴: از كتاب تفسير باران، جلد دوم نوشته مهدى خداميان هستید

‌اگر مي خواهيد مطلب ديگري - كه ربطي به اين ندارد- براي من بفرستيداينجا را كليك كنيد.


عنوان این فیلد نمی تواند خالی باشد.
متن نظر شما
لطفا ایمیل خود را وارد کنید * این فیلد نمی تواند خالی باشد.لطفا ایمیل را صحیح وارد نمایید.
لطفا نام خود را وارد نمایید


ابتدای متن