آل عِمران : آيه ۱۷۹
مَا كَانَ اللَّهُ لِيَذَرَ الْمُؤْمِنِينَ عَلَى مَا أَنْتُمْ عَلَيْهِ حَتَّى يَمِيزَ الْخَبِيثَ مِنَ الطَّيِّبِ وَمَا كَانَ اللَّهُ لِيُطْلِعَكُمْ عَلَى الْغَيْبِ وَلَكِنَّ اللَّهَ يَجْتَبِي مِنْ رُسُلِهِ مَنْ يَشَاءُ فَآَمِنُوا بِاللَّهِ وَرُسُلِهِ وَإِنْ تُؤْمِنُوا وَتَتَّقُوا فَلَكُمْ أَجْرٌ عَظِيمٌ (179 )
از آيه 122 تا اين آيه از ماجراى جنگ "اُحُد" و حوادث آن، سخن به ميان آمد. با خواندن اين آيات، درس هاى بزرگى براى زندگى خود گرفتم. اكنون مى خواهم آخرين سخن تو در رابطه با جنگ اُحُد را بخوانم.
در جنگ "بَدر" مسلمانان را يارى نمودى و آنان توانستند كافران را شكست سختى دهند، امّا چرا مسلمانان را در مرحله اى از جنگ اُحُد به حال خود رها كردى؟ چه رازى در كار بود؟ هدف تو چه بود؟
تو به قانون خودت عمل كردى، تو يك قانون و سنّت قطعى دارى، مى خواستى همه را متوجّه اين قانون كنى.
آن قانون چيست؟
تو وقتى پيامبرى را مى فرستى، او مردم را به سوى تو دعوت مى كند، كم كم پيروان آن پيامبر زياد و زيادتر مى شوند، آنان همه ادّعا مى كنند كه به تو ايمان آورده اند و تسليم امر تو هستند، امّا كسى چه مى داند چه كسى راست مى گويد؟
بعضى ها براى دنيا و منافع خود دم از ايمان مى زنند، تا زمانى كه دين براى آنان منفعت داشته باشد، مؤمن هستند، اگر ديندارى براى آنان خطرى داشته باشد، بى دين مى شوند، آنان همان منافقان هستند.
اينجاست كه تو امتحان هاى سخت پيش مى آورى تا منافقان از مؤمنان جدا شوند. اين هدف توست، تو مى خواهى خوب ها را از بدها جدا كنى ! مى خواهى مؤمنان، منافقان را به خوبى بشناسند، مبادا فريب آنان را بخورند.
تا قبل از سال سوم هجرى، خيلى ها ادّعاى ايمان مى كردند، هنوز صحنه امتحان پيش نيامده بود، جنگ اُحُد، امتحان بزرگى بود تا همه، حقيقت خود را نشان بدهند، آرى، تو مردم را به حال خود رها نمى كنى، آنان را امتحان مى كنى تا خوب و بد از هم جدا شوند.
تو مى دانستى كه منافقان چه كسانى هستند، پيامبرت هم مى دانست، تو به پيامبرانت علمِ غيب داده اى.
پيامبر با توجّه به علم غيبى كه به او داده بودى، منافقان را مى شناخت، امّا مؤمنان كه آنان را نمى شناختند، صلاح بر اين نيست كه تو علم غيب را به همه بدهى تا همه بتوانند منافقان را بشناسند، براى همين صحنه امتحان پيش آوردى تا منافقان به راحتى شناخته شدند.
تو اين قانون را بيان كردى، اكنون از ما مى خواهى تا به تو و پيامبرانت ايمان بياوريم و مژده مى دهى كه اگر ايمان واقعى بياوريم و پرهيزكار باشيم پاداشى بزرگ خواهيم داشت.
من بايد در زندگى به اين نكته توجّه كنم، تو بارها و بارها مرا در صحنه هاى امتحان قرار مى دهى.
ديگر از تو نمى خواهم مرا امتحان نكنى، زيرا با خواندن اين آيات، فهميدم كه تو همه بندگانت را امتحان مى كنى، تنها از تو مى خواهم كمك كنى تا در اين امتحانات سربلند شوم.