وَمَا مُحَمَّدٌ إِلَّا رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُلُ أَفَإِنْ مَاتَ أَوْ قُتِلَ انْقَلَبْتُمْ عَلَى أَعْقَابِكُمْ وَمَنْ يَنْقَلِبْ عَلَى عَقِبَيْهِ فَلَنْ يَضُرَّ اللَّهَ شَيْئًا وَسَيَجْزِي اللَّهُ الشَّاكِرِينَ (144 )
تو مسلمانان را به ياد لحظه حسّاسى مى اندازى، آن لحظه اى كه اين صدا در ميدان جنگ پيچيد: "محمّد كشته شد".
ماجرا چه بود؟
يكى از مسلمانان به نام "مصعب" بسيار شبيه پيامبر بود، يكى از كافران او را به شهادت رسانيد و فرياد زد: من محمّد را كشتم ! مسلمانان دچار تزلزل بيشتر شدند و با عجله فرار كردند، خيلى از آن ها به بالاى كوه پناه بردند، آن ها نگران بودند كه نتيجه چه خواهد شد، اگر كافران به تعقيب آن ها بپردازند، چگونه از خود دفاع كنند، بعضى ها با خود گفتند: اكنون كه پيامبر كشته شده است، خوب است دست از اسلام برداريم و بت پرست شويم، اين گونه مى توانيم جان خود را نجات بدهيم !
تو به آنان مى گويى: "محمّد پيامبرى است مانند پيامبرانى كه قبل از اين بوده اند، پيامبر هميشه زنده نيست، همه پيامبران قبلى از دنيا رفتند، محمّد هم روزى از ميان شما مى رود. اگر او بميرد يا كشته شود، شما از دين خود دست برمى داريد و به كفر رو مى آوريد؟ اگر همه شما هم از اسلام بازگرديد، به من هيچ ضررى نمى رسد. به زودى پاداش كسانى را كه در راه من فداكارى كردند، مى دهم".
آرى، افرادى مانند على(عليه السلام)كه مردانه در ميدان مبارزه ايستادند، آنان در واقع با اين كار خود، شكر نعمت هايى را به جا آوردند كه به آن ها داده بودم.
* * *