کتب دکتر مهدی خدامیان آرانی - سایت نابناک

سایت استاد مهدي خداميان آرانی

در حال بارگذاری

    آل عِمران : آيه ۲۸

      آل عِمران : آيه ۲۸


    لَا يَتَّخِذِ الْمُؤْمِنُونَ الْكَافِرِينَ أَوْلِيَاءَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنِينَ وَمَنْ يَفْعَلْ ذَلِكَ فَلَيْسَ مِنَ اللَّهِ فِي شَيْء إِلَّا أَنْ تَتَّقُوا مِنْهُمْ تُقَاةً وَيُحَذِّرُكُمُ اللَّهُ نَفْسَهُ وَإِلَى اللَّهِ الْمَصِيرُ (28 )
    اكنون كه دانستم همه خوبى ها به دست توست و تو به هر كارى توانايى ، پس بايد مواظب باشم كه از كافران دوست انتخاب نكنم و سرپرستى آنان را نپذيرم.
    آرى، من بايد فقط با دوستان تو دوست باشم و با كسانى كه به تو كفر مىورزند، طرح دوستى نريزم، بايد دقّت كنم كه در زندگى خود كافران را يار و ياور خود نگيرم، زيرا اگر اين كار را بكنم، نزد تو ديگر هيچ جايگاهى نخواهم داشت.
    اين درس بزرگ سياسى و اجتماعى تو براى زندگى يك مسلمان است، مسلمان نبايد كافر را دوست و يار و ياور خويش برگزيند، ولايت تو با ولايت كافران جمع شدنى نيست، اگر كسى محبّت و دوستى و ولايت تو را پذيرفت، ديگر با كافران دوست نمى شود، كسى هم كه دوستى و ولايت كافران را پذيرفت، تو او را به حال خود رها مى كنى،او لحظه به لحظه از تو دور و دورتر مى شود و به وادى گمراهى سقوط مى كند.
    اين دستور توست كه نبايد با كافران دوست شويم، اگر كسى چنين كارى كرد، به خود ضرر زده است و روز به روز از نور ايمان فاصله مى گيرد.
    همه را از نافرمانى دستوراتت، بيم مى دهى و بيان مى كنى كه سرانجام همه به سوى توست، همه ما در روز قيامت براى حسابرسى زنده خواهيم شد، آن روز خواهيم ديد كه اين نافرمانى چه نتيجه اى براى ما دارد، وقتى من با كافران دوست شوم و ولايت آنان را بپذيرم، كم كم به دين و آيين آن ها علاقه پيدا مى كنم و ناخودآگاه به سوى كفر كشيده مى شوم، يك وقت به خود مى آيم كه ديگر كار از كار گذشته است، سرمايه ام كه ايمان من است از دستم رفته است و آن روز ديگر پشيمانى سودى ندارد.
    به راستى اگر من در ميان كافران زندگى كنم، آيا بايد با آنان مبارزه كنم؟ اگر بدانم كه اين مبارزه هيچ فايده اى ندارد، بايد چه كنم؟
    پاسخ اين سؤال، "تقيه" است، تقيه يعنى تغيير شكل مبارزه. در جايى كه اگر من با كافران دشمنى كنم، هيچ سودى ندارد و جان و مال و ناموسم در خطر مى افتد، وظيفه ام اين است كه تقيه كنم و به صورت موقّت، از آشكار ساختن حق خوددارى كنم و پنهانى به وظيفه خود عمل كنم.
    ماجراى عمّارِ ياسر را از ياد نمى برم، دشمنان اسلام در حال شكنجه او بودند كه پيامبر به او اجازه داد تا تقيه كند و هرچه دشمنان اسلام مى خواهند بر زبان جارى كند تا از مرگ نجات يابد. آرى، زمانى بايد جان را فداى دين كرد كه اين جانفشانى فايده اى براى دين داشته باشد، گاهى لازم است كه نيروهاى انسانى با مراعات تقيه، جان خود را نجات دهند تا بتوانند در فرصت مناسب به مبارزه با كفر برخيزند.[13]
    آرى، مسلمانان نبايد با كافران طرح دوستى بريزند، اگر مسلمانى در ميان كافران گرفتار شد و كسى نبود تا به يارى او بيايد، بايد به وظيفه اش كه تقيه است عمل كند، مسلمان بايد به وظيفه اش آشنا باشد، او بايد بداند كجا مبارزه كند، كجا تقيه كند، جايى كه اصل دين در خطر است و خطر گمراهى مردم در ميان است بايد مانند امام حسين(عليه السلام)قيام كرد و جان خويش را فداى اسلام كرد، جايى هم كه عدم مبارزه باعث بقاى اسلام مى شود، همچون امام حسن(عليه السلام)بايد تقيه كرد و با دشمن مدارا نمود.

    * * *


نوشته ها در باره این

نظر شما

.شما در حال ارسال نظر براي ۱۷: از كتاب تفسير باران، جلد دوم نوشته مهدى خداميان هستید

‌اگر مي خواهيد مطلب ديگري - كه ربطي به اين ندارد- براي من بفرستيداينجا را كليك كنيد.


عنوان این فیلد نمی تواند خالی باشد.
متن نظر شما
لطفا ایمیل خود را وارد کنید * این فیلد نمی تواند خالی باشد.لطفا ایمیل را صحیح وارد نمایید.
لطفا نام خود را وارد نمایید


ابتدای متن