کتب دکتر مهدی خدامیان آرانی - سایت نابناک

سایت استاد مهدي خداميان آرانی

در حال بارگذاری

    آل عِمران : آيه ۲۷ - ۲۶

      آل عِمران : آيه ۲۷ - ۲۶


    قُلِ اللَّهُمَّ مَالِكَ الْمُلْكِ تُؤْتِي الْمُلْكَ مَنْ تَشَاءُ وَتَنْزِعُ الْمُلْكَ مِمَّنْ تَشَاءُ وَتُعِزُّ مَنْ تَشَاءُ وَتُذِلُّ مَنْ تَشَاءُ بِيَدِكَ الْخَيْرُ إِنَّكَ عَلَى كُلِّ شَيْء قَدِيرٌ (26 ) تُولِجُ اللَّيْلَ فِي النَّهَارِ وَتُولِجُ النَّهَارَ فِي اللَّيْلِ وَتُخْرِجُ الْحَيَّ مِنَ الْمَيِّتِ وَتُخْرِجُ الْمَيِّتَ مِنَ الْحَيِّوَتَرْزُقُ مَنْ تَشَاءُ بِغَيْرِ حِسَاب (27 )
    بارخدايا ! تو فرمانرواى همه جهان هستى، هر كس را كه بخواهى، فرمانروايى مى بخشى و از هر كس كه بخواهى، فرمانروايى را باز مى ستانى، هر كس را بخواهى عزّت و بزرگى مى بخشى و هر كس را كه بخواهى خوار مى كنى.
    به راستى حكومت و فرمانروايى واقعى چيست؟ اينكه يزيد چند سال حكومت كرد و بعداً با مرگ، دستش از اين دنيا خالى شد، حكومت واقعى بود؟ حكومت او، حكومت با عزّت نبود.
    يزيد چيزى جز نفرت در دل ها نكاشت، لعن و نفرين هميشگى را براى خود خريد، در مقابل، امام حسين(عليه السلام)چه كرد، درست است كه او به ظاهر، در كربلا پيروز نشد، امّا او بر تمامى دل هاى آزاده حكومت و فرمانروايى مى كند، نام و ياد او همواره زنده است، تو به او بزرگى و عزّتى داده اى كه روز به روز بيشتر مى شود و رهروان راه او زياد و زيادتر مى شوند. عزّت و فرمانروايى واقعى را در راه حسين(عليه السلام)بايد يافت، عزّتى كه پايانى ندارد.
    به راستى آيا كسى يزيد را با احترام ياد مى كند؟ قبر او مخروبه اى بيش نيست، تاريخ هرگز ظلم و ستم هاى او را فراموش نمى كند، امّا در كربلا چه خبر است؟ قبر امام حسين(عليه السلام)مانند خورشيدى در تاريخ بشر مى درخشد، راه آزادگى و شرافت را نورافشانى مى كند، اين حسين(عليه السلام)است كه بر دل هاى انسان ها حكومت مى كند، اين عزّتى است كه تو به دوستان خود مى دهى، عزّتى كه تمام شدنى نيست، من هم بايد به دنبال اين باشم كه عزّت واقعى را از آن خود كنم، ياران حسين(عليه السلام)از دنيا گذشتند و سعادت ابدى را براى خود خريدند، روز قيامت كه فرا رسد، روز شكوه آنان فرا مى رسد، آنان سرآمد همه انسان هاى آزاده خواهند بود، عزّت و بزرگى آنان در آن روز اين است كه همراه امام خود به سوى بهشت بروند.
    خلاصه سخن آن كه اگر من در جستجوى بزرگى و عزّت هستم، بايد به سوى تو بيايم، بايد از تو بخواهم كه مرا عزيز كنى، من نبايد فراموش كنم كه همه خوبى ها و نعمت ها از آن توست و تو به هر كارى توانايى، من بايد به تو توكّل كنم و تنها به لطف تو تكيه كنم، افسوس كه گاهى تو را فراموش مى كنم، بندگان تو، همه اميدم مى شوند، دل به آنان مى بندم، آنان را جاى تو مى نشانم، فكر مى كنم كه آنان مى توانند مشكل مرا حل كنند، اگر تو نخواهى، هيچ كس نمى تواند به من كمكى بكند، من بايد تنها به درِ خانه تو بيايم، از تو كمك و يارى بخواهم.
    همه خوبى ها از آن توست ! در تمامى هستى چقدر زيبايى و خوبى مى بينم؟ تو سرچشمه همه خوبى ها و زيبايى هايى، هر كس كه خوبى هايى را دارد، آن خوبى ها را از خودش ندارد، بلكه تو آن خوبى ها را به او داده اى، تو خداى مهربان، بخشنده و زيبايى، گناهان بندگان خود را مى بخشى، تويى كه به بندگان خود روزى مى دهى، تويى كه هرگز كسى را نااميد نمى كنى. وقتى كسى به تو پناه آورد، پناهش مى دهى. دل بندگان خود را نمى شكنى. توبه گناهكاران را مى پذيرى و بر هر كارى توانا هستى.
    تو خدايى هستى كه شب و روز را آفريده اى، روز را از پى شب و شب را از پى روز پديدار مى كنى، موجودات زنده را از موجودات بى جان زمين مى آفرينى و مرگ آنان نيز در دست توست، بهار كه مى شود، از دل زمين مرده، گياهان سرسبز بيرون مى آورى، پاييز كه مى شود، همه گياهان به خزان فرومى روند، مرگ و زندگى در دست توست، انسان را از خاك آفريدى و روزى هم به خاك بازمى گردانى. روى زمين هيچ چيز بى ارزش تر از خاك نيست، اين نشانه قدرت توست كه از اين خاك، موجودى چنين با ارزش آفريدى.
    من هر روز، مرگ و زندگى موجودات را با چشم خود مى بينم و به قدرت تو پى مى برم.
    تو خدايى هستى كه به هر كس بخواهى، روزى وسيع مى دهى. درياى لطفِ تو، بسيار بزرگ است. هر قدر هم به بندگانت از لطف خود ببخشى، هرگز كم نمى شود، لطف و احسان تو نياز به نگاه داشتن حساب ندارد، زيرا سرمايه تو، محدود نيست كه حساب و كتاب بخواهد. آرى، قدرت و لطف تو، حد و اندازه ندارد، هيچ كس نمى تواند تصوّر كند كه قدرت و لطف تو چقدر زياد است،به هر كس كه بخواهى رزق فراوان و بيشمار مى دهى.
    اكنون كه من اين ها را دانستم و از قدرت و لطف تو باخبر شدم، بايد به درِ خانه تو بيايم، به لطف تو اميد ببندم و از بندگان ناچيز تو دل بركنم، بايد فقط تو را بپرستم و فقط از تو يارى بخواهم.

    * * *


نوشته ها در باره این

نظر شما

.شما در حال ارسال نظر براي ۱۶: از كتاب تفسير باران، جلد دوم نوشته مهدى خداميان هستید

‌اگر مي خواهيد مطلب ديگري - كه ربطي به اين ندارد- براي من بفرستيداينجا را كليك كنيد.


عنوان این فیلد نمی تواند خالی باشد.
متن نظر شما
لطفا ایمیل خود را وارد کنید * این فیلد نمی تواند خالی باشد.لطفا ایمیل را صحیح وارد نمایید.
لطفا نام خود را وارد نمایید


ابتدای متن