کتب دکتر مهدی خدامیان آرانی - سایت نابناک

سایت استاد مهدي خداميان آرانی

در حال بارگذاری

    آل عِمران : آيه ۷۴ - ۷۲

      آل عِمران : آيه ۷۴ - ۷۲


    وَقَالَتْ طَائِفَةٌ مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ آَمِنُوا بِالَّذِي أُنْزِلَ عَلَى الَّذِينَ آَمَنُوا وَجْهَ النَّهَارِ وَاكْفُرُوا آَخِرَهُ لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ (72 ) وَلَا تُؤْمِنُوا إِلَّا لِمَنْ تَبِعَ دِينَكُمْ قُلْ إِنَّ الْهُدَى هُدَى اللَّهِ أَنْ يُؤْتَى أَحَدٌ مِثْلَ مَا أُوتِيتُمْ أَوْ يُحَاجُّوكُمْ عِنْدَ رَبِّكُمْ قُلْ إِنَّ الْفَضْلَ بِيَدِ اللَّهِ يُؤْتِيهِ مَنْ يَشَاءُ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ (73 ) يَخْتَصُّ بِرَحْمَتِهِ مَنْ يَشَاءُ وَاللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِيمِ (74 )
    چند نفر از علماى يهود تصميم گرفتند كارى كنند تا مسلمانان در دين خود شك كنند. آنان قرار گذاشتند تا يك روز صبح نزد محمّد(صلى الله عليه وآله)بروند و به او بگويند ما به دين تو ايمان آورديم و مسلمان شديم، سپس عصرِ همان روز دست از اسلام بردارند، آنان با هم عهد بستند تا بر همان دين يهود باقى بمانند.[43]
    تو از نقشه آنان باخبر بودى، مى دانستى كه آنان مى خواهند اين گونه مردم را فريب دهند، آنان مى خواستند به مردم اين گونه پيام دهند كه اگر اسلام چيز خوبى بود، ما به آن دين باقى مى مانديم، با اين كار آنان گروهى از مردم دچار شك مى شدند، آنان با خود خواهند گفت كه اگر محمّد(صلى الله عليه وآله)واقعاً پيامبرى است كه تورات، وعده آمدنش را داده است، پس چرا علماى يهود از اسلام دست برداشتند؟
    تو اين آيه را بر پيامبر نازل كردى تا آن را براى مسلمانان بخواند و آنان را از اين نقشه آگاه كند، به پيامبرت گفتى تا به مردم چنين بگويد: "زمانى انسان به راه راست هدايت مى شود كه من او را راهنمايى كنم. يهوديان مى گويند كه ما پيروِ دين بهتر هستيم و مى توانيم اين را ثابت كنيم، شما فريب اين سخن را نخوريد و آن را باور نكنيد، شما مسلمانان پيرو بهترين دين هستيد. به هر كس كه بخواهم لطف خود را عنايت مى كنم، من مى دانم چه كسى شايستگى مقام نبوّت را دارد، همه كارهاى من از روى علم و حكمت است. هر كس را كه بخواهم نعمت هاى خود را به او ارزانى مى دارم، بخشش من بى اندازه است".[44]
    اين سخن تو باعث مى شود تا مسلمانان آگاه شوند و فريب دسيسه هاى علماى يهود را نخورند.
    آرى، يهوديان انتظار داشتند كه آخرين پيامبر تو از ميان آنان باشد، آنان آرزو داشتند كه پيامبر موعود از "بنى اسرائيل" باشد، آنان تصوّر مى كردند كه نژاد يهود، نژاد برتر است، امّا نزد تو همه نژادها يكى هستند، تو آخرين پيامبر خود را از قوم ديگرى غير از يهود برگزيدى، پيامبرى، به شايستگى است نه به نژاد ! تو محمّد(صلى الله عليه وآله)را شايسته اين مقام يافتى و اين مقام را به او عنايت كردى. همين طور توفيق ايمان به قرآن و دين اسلام هم به دست توست، ايمان واقعى به تو هم يكى ديگر از نعمت هاى بى پايان توست.
    آرى، علماى يهود به محمّد(صلى الله عليه وآله)حسادت ورزيدند، آن ها فراموش كردند كه تو مقام پيامبرى را به هر كس كه بخواهى مى دهى، تو هر كس را شايسته بدانى از نعمت هايت به او مى دهى، كسى نمى تواند به اراده تو اعتراض كند، بايد از اين سخن تو درس بگيرم، مبادا نسبت به ديگران حسادت بورزم.

    * * *


نوشته ها در باره این

نظر شما

.شما در حال ارسال نظر براي ۳۲: از كتاب تفسير باران، جلد دوم نوشته مهدى خداميان هستید

‌اگر مي خواهيد مطلب ديگري - كه ربطي به اين ندارد- براي من بفرستيداينجا را كليك كنيد.


عنوان این فیلد نمی تواند خالی باشد.
متن نظر شما
لطفا ایمیل خود را وارد کنید * این فیلد نمی تواند خالی باشد.لطفا ایمیل را صحیح وارد نمایید.
لطفا نام خود را وارد نمایید


ابتدای متن