إِنَّ الَّذِينَ يُنَادُونَكَ مِنْ وَرَاءِ الْحُجُرَاتِ أَكْثَرُهُمْ لَا يَعْقِلُونَ (4 ) وَلَوْ أَنَّهُمْ صَبَرُوا حَتَّى تَخْرُجَ إِلَيْهِمْ لَكَانَ خَيْرًا لَهُمْ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ (5 )
روزى گروهى از كسانى كه در خارج از مدينه زندگى مى كردند به مدينه آمدند تا پيامبر را ببينند، آنان به مسجد آمدند، امّا پيامبر در آن لحظه در خانه خودش بود.
خانه پيامبر در همسايگى مسجد قرار داشت، چند اتاق در آنجا بود كه از آنِ پيامبر بود، آنان نمى دانستند كه پيامبر در كدام يك از آن اتاق ها مى باشد، براى همين فرياد زدند: "اى محمّد ! نزد ما بيا". آنان پشت هر اتاقى مى رفتند و اين گونه فرياد مى زدند.
آنان از راه دورى آمده بودند و خسته راه بودند و عجله داشتند، امّا اين كار آنان، بى احترامى به پيامبر بود.
آرى، بيشتر كسانى كه از پشت اتاق ها، پيامبر را صدا مى زدند، نمى دانستند كه بايد ادب را رعايت كنند، اگر آنان صبر مى كردند تا پيامبر خود نزد آنان مى آمد، اين كار براى آنان بهتر بود، البتّه تو خداى بخشنده و مهربانى هستى و اگر آنان از كار خود پشيمان شوند، تو آنان را مى بخشى.
* * *
ادب بزرگ ترين سرمايه انسان مى باشد، تو دوست دارى كه مسلمانان همواره با ادب باشند و به پيامبر احترام گذارند. اين سخن تو درس بزرگى براى همه است. من بايد بدانم دين، مجموعه اى از ادب ها مى باشد:
ادب در برابر تو، ادب در برابر پيامبر، ادب در برابر استاد و معلّم، ادب در برابر پدر و مادر.
وقتى مى خواهم به نماز بايستم، بايد وضو بگيرم و با جسم و لباس پاك به سوى قبله رو كنم و ...
وقتى در كنار استاد خود قرار مى گيرم، بايد صدايم را از او بلندتر نكنم و در حضور او بلند سخن نگويم و...
هرگز جلوتر از پدر و مادر خويش راه نروم، با آنان با صداى بلند سخن نگويم و ...
* * *