کتب دکتر مهدی خدامیان آرانی - سایت نابناک

سایت استاد مهدي خداميان آرانی

در حال بارگذاری

    حُجُرات: آيه ۸ - ۶

      حُجُرات: آيه ۸ - ۶


    يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آَمَنُوا إِنْ جَاءَكُمْ فَاسِقٌ بِنَبَأ فَتَبَيَّنُوا أَنْ تُصِيبُوا قَوْمًا بِجَهَالَة فَتُصْبِحُوا عَلَى مَا فَعَلْتُمْ نَادِمِينَ (6 )وَاعْلَمُوا أَنَّ فِيكُمْ رَسُولَ اللَّهِ لَوْ يُطِيعُكُمْ فِي كَثِير مِنَ الاَْمْرِ لَعَنِتُّمْ وَلَكِنَّ اللَّهَ حَبَّبَ إِلَيْكُمُ الاِْيمَانَ وَزَيَّنَهُ فِي قُلُوبِكُمْ وَكَرَّهَ إِلَيْكُمُ الْكُفْرَ وَالْفُسُوقَ وَالْعِصْيَانَ أُولَئِكَ هُمُ الرَّاشِدُونَ (7 ) فَضْلًا مِنَ اللَّهِ وَنِعْمَةً وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ (8 )
    روزى يكى از مسلمانان به نام "وليد" به مدينه آمد و به همه خبر داد كه قبيله "بنى مصطلق" تصميم گرفته اند تا از اسلام جدا شوند. اين قبيله در اطراف مدينه زندگى مى كردند.
    وقتى مسلمانان اين خبر را شنيدند، عصبانى شدند و خواستار آن بودند كه پيامبر لشكر اسلام را به جنگ آنان بفرستد.
    پيامبر از آنان خواست عجله نكنند، او كسى را مأمور كرد تا نزد آن قبيله برود و موضوع را بررسى كند. بعد از مدّتى فرستاده پيامبر بازگشت و خبر آورد كه آن قبيله نماز مى خوانند و خودش صداى اذان آنان را شنيده است و آنان هرگز از دين اسلام جدا نشده اند.
    اينجا بود كه تو از مؤمنان خواستى تا اگر شخص فاسقى براى آنان خبرى آورد، درباره آن تحقيق كنند و هرگز عجله نكنند. اگر آنان عجله كنند، ممكن است به گروهى از روى نادانى آسيب برسانند و بعداً از كار خود پشيمان شوند.
    تو پيامبر را براى هدايت مؤمنان فرستادى، مؤمنان نبايد انتظار داشته باشند كه پيامبر به همه سخنان آنان عمل كند. اگر پيامبر در بسيارى از كارها از آنان پيروى كند، ممكن است ضرر آن به خودشان برگردد و خودشان در سختى قرار گيرند.
    وقتى "وليد" آن خبرِ دروغ را براى مسلمانان آورد، مسلمانان عصبانى شدند و از پيامبر خواستند تا لشكر اسلام را به سوى قبيله "بنى مصطلق" بفرستد، اگر پيامبر اين خواسته آنان را اجابت مى كرد، معلوم نبود چقدر افراد بى گناه، كشته مى شدند و اين خطاى بزرگى بود.
    به راستى چه شد كه مسلمانان از اين خطاى بزرگ نجات پيدا كردند؟
    علّت دو چيز بود: "عشق به ايمان، نفرت از گناه".
    مسلمانان مى دانستند كه ايمان واقعى اين است كه از پيامبر اطاعت كنند و از نافرمانى او بپرهيزند، آنان به سخن پيامبر گوش فرا دادند و به خاطر آن از اشتباهى بزرگ، نجات پيدا كردند، پيامبر از آنان خواست عجله نكنند، آنان هم صبر كردند.
    اين روحيّه اطاعت از پيامبر را تو در وجود آنان قرار دادى، تو ايمان را محبوب آنان نمودى و ايمان را در دل هاى آنان زيبا جلوه دادى و كفر و پليدى و گناه را در نظر آنان ناپسند گرداندى. اين راز اطاعت آنان از پيامبر بود و به راستى كه آنان هدايت يافتگان هستند. آنان بايد قدردان نعمت هاى تو باشند، تو اين نعمت ها را به آنان عطا كردى كه تو بر حال بندگان خود آگاه هستى و همه كارهاى تو از روى حكمت است.



نوشته ها در باره این

نظر شما

.شما در حال ارسال نظر براي ۴: از كتاب تفسير باران، جلد دوازدهم نوشته مهدى خداميان هستید

‌اگر مي خواهيد مطلب ديگري - كه ربطي به اين ندارد- براي من بفرستيداينجا را كليك كنيد.


عنوان این فیلد نمی تواند خالی باشد.
متن نظر شما
لطفا ایمیل خود را وارد کنید * این فیلد نمی تواند خالی باشد.لطفا ایمیل را صحیح وارد نمایید.
لطفا نام خود را وارد نمایید


ابتدای متن