نَحْنُ خَلَقْنَاكُمْ فَلَوْلَا تُصَدِّقُونَ (57 ) أَفَرَأَيْتُمْ مَا تُمْنُونَ (58 ) أَأَنْتُمْ تَخْلُقُونَهُ أَمْ نَحْنُ الْخَالِقُونَ (59 )
سخن از اين بود كه در روز قيامت، مردم به سه گروه "پيشگامان"، "خوشبختان" و "بدبختان" تقسيم مى شوند، از سرنوشت هر سه گروه در روز قيامت برايم سخن گفتى. من فهميدم كه بدبختان به روز قيامت باور ندارند، گويا آنان به قدرت تو شك دارند، اكنون مى خواهى جلوه هايى از قدرت خود را بيان كنى، هر كس در شگفتى هاى اين جهان فكر كند، مى فهمد كه زنده كردن مردگان براى تو كارى ندارد، تو خداى توانا هستى.
ابتدا از خلقت انسان سخن مى گويى، تو انسان را از نطفه اى ناچيز آفريدى، كسى كه قدرت دارد از نطفه، چنين انسانى را بيافريند، قطعاً بر زنده كردن دوباره او توانايى دارد.
با انسان ها چنين سخن مى گويى: "من شما را آفريدم، پس چرا باور نداريد كه آفرينش دوباره شما براى من آسان است؟ آيا توجّه نمى كنيد كه چگونه پدر مى شويد؟ به نطفه ناچيزى كه از آن آفريده شده ايد، فكر كنيد، آيا شما آن نطفه را به صورت انسان در مى آوريد يا من اين كار را مى كنم؟"
خلقت انسان بسيار عجيب است، در نطفه پدر، بين دو تا پانصد ميليون اسپرم وجود دارد، يكى از اين اسپرم ها خود را به تخمك مادر مى رساند و با آن تركيب مى شود و شروع به رشد مى كند و به طور سرسام آورى تكثير مى شود و سلول هاى بدن ساخته مى شود.
اصل همه سلول هاى بدن انسان از يك سلول است، امّا گروهى از سلول ها قلب را تشكيل مى دهند، گروهى ديگر ريه را مى سازند، گروهى استخوان ها را مى سازند، چه كسى به اين سلول ها چنين فرمان مى دهد كه با اين دقّت و نظم عجيب تقسيم شوند و اعضاى بدن نوزاد را بسازند؟
* * *