کتب دکتر مهدی خدامیان آرانی - سایت نابناک

سایت استاد مهدي خداميان آرانی

در حال بارگذاری

    نَجم: آيه ۲۳ - ۱۹

      نَجم: آيه ۲۳ - ۱۹


    أَفَرَأَيْتُمُ اللَّاتَ وَالْعُزَّى (19 ) وَمَنَاةَ الثَّالِثَةَ الاُْخْرَى (20 ) أَلَكُمُ الذَّكَرُ وَلَهُ الاُْنْثَى (21 ) تِلْكَ إِذًا قِسْمَةٌ ضِيزَى (22 ) إِنْ هِيَ إِلَّا أَسْمَاءٌ سَمَّيْتُمُوهَا أَنْتُمْ وَآَبَاؤُكُمْ مَا أَنْزَلَ اللَّهُ بِهَا مِنْ سُلْطَان إِنْ يَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَمَا تَهْوَى الاَْنْفُسُ وَلَقَدْ جَاءَهُمْ مِنْ رَبِّهِمُ الْهُدَى (23 )
    بُت پرستان، بُت هاى زيادى داشتند، امّا آنان به "لات"، "مَنات" و "عُزّى" احترام ويژه اى مى گذاشتند. آن ها اين بُت هاى سه گانه را دختران تو مى دانستند.
    درباره اين بُت ها بيشتر مطالعه مى كنم و به نكات جالبى مى رسم:
    1 - عُزّى: اين بت، عزيزترين بُت آن سرزمين بود، بين راه مكّه و عراق معبدى بزرگ براى اين بُت ساخته بودند. در آنجا قربانگاه بزرگى وجود داشت كه شتران زيادى در آن قربانى مى شدند. اين بت، سنگى صاف و سياه بود. آن مردم به داشتن عُزّى، افتخار مى كردند، زيرا او در سرزمين آن ها منزل كرده بود.[49]
    2 - لات: اين بُت نزديك شهر "طائف" قرار داشت، سنگى چهارگوش و بزرگ كه مردم برايش قربانى مى كردند و به او تقرّب مى جستند. اين بت، بازارش خيلى گرم بود و عدّه زيادى با لباس احرام به زيارتش مى رفتند، هيچ كس نمى توانست با لباس معمولى به زيارت او برود.
    3 - مَنات: اين بُت در كنار درياى سرخ بين مكّه و يثرب بود، مردم مى گفتند: "منات، بزرگ ترين دختر خداست". آنان گروه گروه براى زيارت اين بُت مى رفتند و براى او قربانى هاى زيادى مى كردند.[50]
    مردم بارها اين دعا را مى خواندند: "قسم به لات، عُزّى و مَنات كه آن ها سه دخترِ زيباى خدا هستند و ما به شفاعت آن ها اميد داريم".[51]
    به راستى كه چقدر آنان نادان بودند ! تو خدايى هستى كه بر همه جهان تسلّط دارى و به هيچ چيز نياز ندارى، كسى شريك مى گيرد كه به كمك نياز دارد.

    * * *


    اكنون از محمّد(صلى الله عليه وآله) مى خواهى تا با آن مردم چنين بگويد:
    اى مردم ! براى من از بُت "لات" و بُت "عُزّى" خبر دهيد؟ شما آن ها را دختران خدا مى دانيد.
    سومين بُت شما، بُت "مَنات" است، از آن بُت خبر دهيد !
    اين سه بت، هر كدام قطعه اى سنگ بيشتر نيستند، چگونه مى شود آن ها، دختران خدا باشند؟ شما دختر را مايه ننگ مى دانيد و خودتان، فرزند پسر مى خواهيد ولى براى خدا، دختر قرار مى دهيد؟
    شما پسر را مايه عزّت مى دانيد و دوست داريد فرزندان شما پسر باشند، امّا براى خدا، فرزند دختر قرار مى دهيد ! اين چه تقسيم ظالمانه و جاهلانه اى است !
    اين سنگ ها، نام هايى هستند كه شما و پدرانتان بر آن ها گذاشته ايد.
    نام هايى بى محتوا !
    شما آن ها را شفيع خود مى دانيد، امّا آن ها هرگز نمى توانند شفيع شما باشند، شما آن ها را به خيال خود، شريك خدا مى دانيد، خدا هرگز دليل و حجّتى براى پرستش بُت ها نفرستاده است، شما فقط از گمان هاى بى اساس و هواى نفس خود پيروى مى كنيد، خدا حقّ را براى شما آشكار كرد، او قرآن را براى شما فرستاد امّا شما آن را نپذيرفتيد و راه گمراهى را پيموديد.

    * * *


    مردم مكّه دوست داشتند كه فرزندشان پسر باشد و دختر را برابر با خوارى و ذلّت مى دانستند، آنان دختر داشتن را براى خود ننگ مى دانستند، ولى باور داشتند كه خدا دختر دارد.
    آيا دختر، مايه ننگ است؟
    هرگز. اسلام دختر را مايه بركت و رحمت مى داند.
    در اينجا قرآن با توجّه به عقيده بُت پرستان با آنان چنين سخن مى گويد: "اى مردم ! شما دختر داشتن را ننگ و عيب مى دانيد، اگر واقعاً داشتن دختر عيب و ننگ است، چرا فرشتگان را دختران خدا مى دانيد؟".
    آرى، خدا يگانه است، هيچ فرزندى ندارد، نه پسر نه دختر، انسان كه فرزند دارد، روزى از بين مى رود و فرزندش جاى او را مى گيرد. اين قانون است. هر چيزى كه فرزند داشته باشد، محكوم به فنا است. خدا هرگز فرزند ندارد، او هرگز پايانى ندارد. او هميشه بوده و خواهد بود.[52]

    * * *


نوشته ها در باره این

نظر شما

.شما در حال ارسال نظر براي ۶۵: از كتاب تفسير باران، جلد دوازدهم نوشته مهدى خداميان هستید

‌اگر مي خواهيد مطلب ديگري - كه ربطي به اين ندارد- براي من بفرستيداينجا را كليك كنيد.


عنوان این فیلد نمی تواند خالی باشد.
متن نظر شما
لطفا ایمیل خود را وارد کنید * این فیلد نمی تواند خالی باشد.لطفا ایمیل را صحیح وارد نمایید.
لطفا نام خود را وارد نمایید


ابتدای متن