فَلَوْلَا إِذَا بَلَغَتِ الْحُلْقُومَ (83 ) وَأَنْتُمْ حِينَئِذ تَنْظُرُونَ (84 ) وَنَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْكُمْ وَلَكِنْ لَا تُبْصِرُونَ (85 )
محمّد(صلى الله عليه وآله) براى مردم مكّه قرآن مى خواند و آنان را از آتش جهنّم مى ترساند، امّا آنان سخن محمّد(صلى الله عليه وآله) را باور نداشتند و مى گفتند: "محمّد خواب پريشان ديده است كه اين مطالب را مى گويد".
آنان اين سخنان ناروا را گفتند، چرا وقتى كه جان به گلو مى رسد، چنين سخنى نمى گويند؟
لحظه جان دادن براى كافران بسيار سخت است، در آن لحظه، فرشتگان پرده از چشمان كافران برمى دارند و آنان شعله هاى آتش جهنّم را مى بينند، آنان صحنه هاى هولناكى مى بينند، فرياد و ناله هاى جهنّميان را مى شنوند، گرزهاى آتشين و زنجيرهايى از آتش و... وحشتى بر دلشان مى آيد كه گفتنى نيست.
[89] به راستى چرا آن ها در آن لحظه، عذابى را كه مى بينند، دروغ نمى پندارند؟ آن ها حقيقت را مى بينند، ولى ديگر جانشان به گلو رسيده است و هيچ كارى از دستشان برنمى آيد، توبه در آن لحظه فايده اى ندارد، ديگر كار از كار گذشته است.
اطرافيان كافران دور آن ها جمع مى شوند و نگاهشان مى كنند و كارى از دستشان ساخته نيست، تو به آن ها از همه نزديك تر هستى ولى ديگران خبر ندارند، آرى، تو مى دانى درون آن ها چه مى گذرد و در وجودشان چه غوغايى برپاست.
* * *