وَلَقَدْ خَلَقْنَا الاِْنْسَانَ وَنَعْلَمُ مَا تُوَسْوِسُ بِهِ نَفْسُهُ وَنَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِيدِ (16 )
تو انسان را خلق كردى و از آنچه در دل او مى گذرد، آگاه هستى، تو از وسوسه هايى كه در دل او ايجاد مى شود، باخبرى.
تو به انسان از رگ گردن او نزديك تر هستى !
* * *
يك بار ديگر اين جمله را مى خوانم: خدا از "حبل الوَريد" به انسان نزديك تر است".
"حبل الوريد" چيست؟
رگى كه به شكل طناب است، يعنى رگى كه بسيار بزرگ است، بعضى آن را رگ گردن معنا كرده اند، امّا من بايد تلاش كنم معناى دقيق اين جمله را بفهمم.
در روزگارى كه قرآن نازل شد، وقتى مى خواستند بگويند كه چيزى به آن ها بسيار نزديك است، از "نزديك تر از حبل الوريد" استفاده مى كردند، منظور آنان از حبل الوريد، قلب انسان بود. آنان قلب را جايگاه روح مى دانستند.
من بايد اين آيه را اين گونه معنا كنم: "خدا از روح من به من نزديك تر است"، سپس چنين بگويم: "خدا از خودِ من به من نزديك تر است".
* * *