کتب دکتر مهدی خدامیان آرانی - سایت نابناک

سایت استاد مهدي خداميان آرانی

در حال بارگذاری

    مُمتحنه: آيه ۱۰

      مُمتحنه: آيه ۱۰


    يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آَمَنُوا إِذَا جَاءَكُمُ الْمُؤْمِنَاتُ مُهَاجِرَات فَامْتَحِنُوهُنَّ اللَّهُ أَعْلَمُ بِإِيمَانِهِنَّ فَإِنْ عَلِمْتُمُوهُنَّ مُؤْمِنَات فَلَا تَرْجِعُوهُنَّ إِلَى الْكُفَّارِ لَا هُنَّ حِلٌّ لَهُمْ وَلَا هُمْ يَحِلُّونَ لَهُنَّ وَآَتُوهُمْ مَا أَنْفَقُوا وَلَا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ أَنْ تَنْكِحُوهُنَّ إِذَا آَتَيْتُمُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ وَلَا تُمْسِكُوا بِعِصَمِ الْكَوَافِرِ وَاسْأَلُوا مَا أَنْفَقْتُمْ وَلْيَسْأَلُوا مَا أَنْفَقُوا ذَلِكُمْ حُكْمُ اللَّهِ يَحْكُمُ بَيْنَكُمْ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ (10 )
    مسلمانان در مدينه بودند، هنوز شهر مكّه فتح نشده بود، مكّه شهر بُت پرستى بود، دور تا دور كعبه، پر از بُت ها بود و مردم در مقابل بُت ها سجده مى كردند، امّا مدينه مركز ايمان بود، هر كس كه مسلمان مى شد به اين شهر هجرت مى كرد.
    در اين ميان، بعضى از زنان مكّه مسلمان مى شدند ولى شوهرانشان هنوز بُت پرست بودند، آن زنان دوست داشتند كه به مدينه هجرت كنند و در مركز ايمان زندگى كنند، چند نفر از آنان به مدينه آمدند، اينجا بود كه اين سؤال مطرح شد: زندگى زناشويى آن زنان چه مى شود؟
    تو در اينجا از مسلمانان خواستى تا آن زنان را امتحان كنند كه آيا واقعاً به خاطر خدا هجرت كرده اند؟
    آن زنان بايد سوگند ياد مى كردند كه فقط براى حفظ دين خود به مدينه هجرت كرده اند و هدف ديگرى نداشته اند. ممكن بود كه زنى از بدرفتارى شوهرش خسته شود و از مكّه بگريزد و اسلام آوردن را بهانه اى براى نجات از دست شوهرش قرار دهد.
    وقتى ثابت شد كه آن زنان فقط به خاطر حفظ دين خود مهاجرت كرده اند، مسلمانان بايد به آنان پناه بدهند و آنان را به مكّه بازنگردانند، پيوند زناشويى آن زنان با شوهرانشان از بين مى رود زيرا ايمان و كفر در يك جا جمع نمى شود.
    در آن زمان رسم بود، وقتى مردى با زنى ازدواج مى كرد، در آغاز ازدواج، مهريه را به زن پرداخت مى كرد. اين زنان كه مسلمان شده اند، مهريه خود را از شوهران خود گرفته اند، وقتى آنان از شوهر خود جدا مى شوند، بايد اين مهريه را به شوهرانشان بازگردانند، امّا آن زنان كه پولى ندارند !
    تو از مسلمانان مى خواهى از بيت المال اين پول را پرداخت كنند ! تو اين گونه اين زنان مؤمن را يارى مى كنى.
    آرى، مسلمانان بايد به اندازه مهريه اى كه شوهران به اين زنان پرداخت كرده اند، به شوهرانشان پول پرداخت كنند. درست است كه شوهر آنان، كافر مى باشند، امّا تو هرگز حاضر نيستى حقّ كسى ضايع شود.
    بعد از آن، اين زنان بايد عدّه نگه دارند، يعنى مدّتى صبر كنند تا وضعيّت آنان از نظر حاملگى مشخّص شود. وقتى اين مدّت گذشت، آنان مى توانند ازدواج كنند. البتّه هر مرد مسلمانى كه با آنان ازدواج مى كند بايد به آنان مهريه پرداخت كند.

    * * *


    در اينجا مطلبى را خواندم كه تعجّب كردم، اين مطلب اين بود: خدا به مسلمانان فرمان مى دهد كه اين زنان مؤمنى را كه به مدينه هجرت مى كنند به مكّه بازنگردانند.
    مگر مسلمانان مدينه كسانى را كه به مدينه مى آمدند به مكّه باز مى گرداندند؟ معناى اين سخن چيست؟
    من بايد بررسى كنم. اين آيه قبل از فتح مكّه نازل شده است، فتح مكّه در سال هشتم هجرى بود.
    در سال ششم هجرى، "صلح حُدَيبيّه" واقع شد. پيامبر با بزرگان مكّه، پيمان نامه صلحى را در سرزمين "حُدَيبيّه" نوشتند. بزرگان مكّه مى دانستند كه عدّه اى از بردگانى كه در مكّه زندگى مى كنند، مسلمان شده اند. براى همين در پيمان نامه اين مطلب را نوشتند: "اگر مردى از مكّه به مدينه هجرت كرد، مسلمانان بايد او را به مكّه بازگردانند".[134]
    پيامبر اين مطلب را قبول كرد و تا زمانى كه بُت پرستان به پيمان خود وفادار بودند، پيامبر هم به اين پيمان وفادار بود، اين پيمان نامه تقريباً دو سال اجرا شد.
    در اينجا قرآن به مسلمانان چنين مى گويد: "درست است كه شما با بزرگان مكّه پيمان نامه نوشتيد، امّا بدانيد كه شما با آنان عهد كرديد كه مردان مهاجرى را كه از مكّه به مدينه هجرت مى كنند، را باز گردانيد، در آن پيمان نامه از زنان مهاجر سخنى نيامده است، پس شما زنان مهاجر را بازنگردانيد".
    نكته جالب اين است كه بزرگان مكّه در هنگام نوشتن قرارداد، فكر نمى كردند كه روزى تعدادى از زنان از مكّه به مدينه هجرت كنند، آنان در قرارداد از واژه اى استفاده كردند كه زنان مهاجر را شامل نمى شد. در اين مدّتِ دو سال، شش زن از مكّه به مدينه هجرت كردند و پيامبر آنان را به مكّه بازنگرداند و بزرگان مكّه هم هيچ اعتراضى به اين موضوع نكردند، زيرا مى دانستند كه در پيمان نامه فقط از مردان مهاجر سخن گفته شده است.

    * * *


    سخن از زنانى به ميان آمد كه از كفر به ايمان رو مى آورند، تو از مسلمانان خواستى كه آنان را پناه دهند، امّا عكس اين هم ممكن است: زنانى كه از ايمان به كفر رو مى آورند. حكم اسلام در اين باره چيست؟
    اگر زن مسلمانى راه كفر را برگزيند، رابطه زناشويى او با شوهرش تمام مى شود، تو از مسلمانى كه زنش كافر شده است مى خواهى تا او را رها كند تا نزد بستگان كافر خود برود، البتّه شوهر او مى تواند مهريه اى را كه به زن داده است را از آن زن يا بستگان او پس بگيرد. (در آن زمان، رسم بود كه در آغاز ازدواج، زنان مهريه خود را مى گرفتند).[135]
    تو دو قانون در اينجا بيان مى كنى، دو قانونى كه نشانه عدالت است:
    قانون اوّل: اگر زنى مسلمان شود و شوهرش در كفر بماند، آن زن از شوهرش جدا مى شود و مسلمانان بايد مهريه اى را كه او از شوهرش گرفته است به شوهرش پس دهند.
    قانون دوم: اگر مرد مسلمان كه در مدينه زندگى مى كند، زنش كافر شود، آن مرد زنش را رها مى كند، امّا كافران بايد مهريه اى را كه آن مرد به زنش داده است، پس دهند.
    اين دو قانون توست، تو اين گونه به عدالت حكم مى كنى و تو خداى دانا مى باشى و همه كارهاى تو از روى حكمت است.

    * * *


نوشته ها در باره این

نظر شما

.شما در حال ارسال نظر براي ۱۷۰: از كتاب تفسير باران، جلد دوازدهم نوشته مهدى خداميان هستید

‌اگر مي خواهيد مطلب ديگري - كه ربطي به اين ندارد- براي من بفرستيداينجا را كليك كنيد.


عنوان این فیلد نمی تواند خالی باشد.
متن نظر شما
لطفا ایمیل خود را وارد کنید * این فیلد نمی تواند خالی باشد.لطفا ایمیل را صحیح وارد نمایید.
لطفا نام خود را وارد نمایید


ابتدای متن