کتب دکتر مهدی خدامیان آرانی - سایت نابناک

سایت استاد مهدي خداميان آرانی

در حال بارگذاری

    رحمان: آيه ۲۸ - ۲۶

      رحمان: آيه ۲۸ - ۲۶


    كُلُّ مَنْ عَلَيْهَا فَان (26 ) وَيَبْقَى وَجْهُ رَبِّكَ ذُو الْجَلَالِ وَالاِْكْرَامِ (27 ) فَبِأَيِّ آَلَاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ (28 )
    "هر كه روى زمين است، نابود مى شود و از بين مى رود، فقط تو باقى مى مانى چون تو از همه نقص ها و عيب ها به دور هستى و همه خوبى ها را دارى. به راستى بندگان تو، كدام يك از نعمت هاى تو را انكار مى كنند؟".
    در اينجا قرآن به صور دوم اسرافيل اشاره مى كند.
    اسرافيل دو ندا دارد: در نداى اوّل، مرگ انسان هايى كه روى زمين زندگى مى كنند، فرا مى رسد. با اين ندا روح كسانى كه در "برزخ" هستند نيز نابود مى شود، فقط چهار فرشته باقى مى مانند: "اسرافيل، جبرئيل، ميكائيل، عزرائيل". آنان با شنيدن صور اسرافيل نمى ميرند، امّا پس از آن خدا عزرائيل را نزد اسرافيل، جبرئيل و ميكائيل مى فرستد تا جان آنان را بگيرد. اين سه فرشته هم مى ميرند، بعد از آن فقط خدا مى ماند و عزرائيل.
    اين عزرائيل بود كه جان همه موجودات را مى گرفت، اكنون نوبت خودش مى رسد تا جان دهد، خدا به او مى گويد: "اى عزرائيل ! به فرمان من بمير !". اينجاست كه عزرائيل هم مى ميرد. هيچ كس در جهان زنده نيست، همه نابود شده اند، همه فرشتگان و انسان ها و جنّ ها و حيوانات. همه موجودات زنده از بين رفته اند. آن وقت است كه خدا زمين و آسمان ها را در هم مى پيچد.[75]
    هيچ كس نمى داند چقدر زمان مى گذرد، هيچ كس زنده نيست تا دركى از زمان داشته باشد. بعد از آن، هر وقت كه خدا اراده كرد، قيامت را برپا مى كند، ابتدا اسرافيل را زنده مى كند و او براى بار دوم در صور خود مى دمد، همه زنده مى شوند.
    فرشتگان زنده مى شوند و همه انسان ها به فرمان خدا سر از خاك برمى دارند و براى حسابرسى به پيشگاه خدا مى آيند و روز قيامت فرا مى رسد.

    * * *


    اين دو آيه را بار ديگر مى خوانم، به ترجمه آن دقيق مى شوم، مى بينم كه بعضى افراد از اين دو آيه چنين فهميده اند: "همه موجودات نابود مى شوند و صورت خدا باقى مى ماند".
    مگر خدا، صورت دارد؟
    خداى يگانه به هيچ مخلوقى شبيه نيست، او جسم ندارد، صورت هم ندارد، پس چرا اين جمله را اين گونه ترجمه كرده اند؟
    مناسب مى بينم در اينجا مثالى بزنم: نويسندگى نياز به خلوت دارد، اگر مداوم گوشى تلفن زنگ بزند و من بخواهم به تماس ها جواب دهم، نمى توانم بنويسم. يك روز صبح، داشتم مطلب مهمّى را مى نوشتم، در آن روز بيش از ده تماس داشتم، آخرش عصبانى شدم و گفتم: "كى مى شود اين تلفن دست از سر من بردارد؟".
    حالا اگر كسى بخواهد مطلب را به زبان ديگرى ترجمه كند، چه بايد بگويد؟
    اگر او همين كلمات را ترجمه كند، نتيجه چه مى شود؟ كسى كه آن ترجمه را مى خواند، فكر مى كند كه تلفن من دست داشته است و دستش را روى سر من گذاشته است !!
    اينجاست كه مى گويند: "ترجمه كار هر كسى نيست". كسى كه مى خواهد سخن مرا ترجمه كند بايد زبان فارسى را با دقّت بشناسد و چنين ترجمه كند: "نويسنده گفت: كى تلفن مرا رها مى كند؟".
    او بايد بفهمد اين سخن، كنايه است، اصلاً لازم نيست تلفن دست داشته باشد.
    در اين آيه به زبان عربى آمده است:
    يبقى وجهُ ربِّك.
    همه چيز نابود مى شود و "صورت خدا" باقى مى ماند.
    اين كنايه است، لازم نيست خدا صورت داشته باشد !
    معناى درست اين جمله، چنين است: "همه چيز نابود مى شود و خودِ خدا باقى مى ماند".
    اكنون اين مطلب را مى نويسم:
    فرض كنيد پادشاه يك كشور عربى تصميم بگيرد ديدارى مردمى داشته باشد و مردم براى ديدن او جمع شوند، معلوم است كه در اين ازدحام، همه نمى توانند پادشاه را ببينند. شب كه مردم دور هم جمع مى شوند، يكى مى گويد: "امروز آن قدر شلوغ شد كه من اصلاً نفهميدم كى پادشاه آمد و كى رفت"، ديگرى مى گويد: "من ماشين پادشاه را ديدم". ديگرى مى گويد: "من هم محافظان و همراهان او را ديدم".
    در اين ميان يكى مى گويد: "رأيتُ وجهَ المَلِك".
    اين جمله را چگونه بايد ترجمه كرد؟
    آيا منظور او اين است كه او صورت پادشاه را ديده است؟
    نه.
    منظور او اين است كه من خودِ پادشاه را ديدم.
    او به دوستانش فخر مى فروشد، دوستان او، فقط ماشين و اطرافيان پادشاه را ديده اند، امّا او توانسته است خودِ پادشاه را ببيند، (كسى كه صورت پادشاه را ببيند، خودِ او را ديده است).
    اين يك كنايه در زبان عربى است، وقتى مى خواهند بگويند: "كسى خود پادشاه را ديد"، مى گويند: "او وجه الملك را ديد".
    قرآن مى گويد:
    يبقى وجهُ ربِّك.
    همه چيز نابود مى شود و خود خدا باقى مى ماند !
    همه موجودات، آفريده هاى خدا هستند، همه آن ها نابود مى شوند، فرشته ها كه كار نظم جهان به دست آنان است، همه نابود مى شوند، فقط خود خدا باقى مى ماند، حتّى جبرئيل كه بزرگ ترين فرشته است، مى ميرد، عزرائيل هم كه جان ها را مى گرفت، مى ميرد، همه نابود مى شوند و فقط خودِ خدا مى ماند.

    * * *


نوشته ها در باره این

نظر شما

.شما در حال ارسال نظر براي ۹۴: از كتاب تفسير باران، جلد دوازدهم نوشته مهدى خداميان هستید

‌اگر مي خواهيد مطلب ديگري - كه ربطي به اين ندارد- براي من بفرستيداينجا را كليك كنيد.


عنوان این فیلد نمی تواند خالی باشد.
متن نظر شما
لطفا ایمیل خود را وارد کنید * این فیلد نمی تواند خالی باشد.لطفا ایمیل را صحیح وارد نمایید.
لطفا نام خود را وارد نمایید


ابتدای متن