وَجَاءَتْ سَكْرَةُ الْمَوْتِ بِالْحَقِّ ذَلِكَ مَا كُنْتَ مِنْهُ تَحِيدُ (19 )
تو محمّد(صلى الله عليه وآله) را براى هدايت مردم مكّه فرستادى تا آنان را از بُت پرستى نجات دهد، امّا آنان با محمّد(صلى الله عليه وآله) دشمنى كردند و به سويش سنگ پرتاب كردند و او را ديوانه و جادوگر خواندند، تو به آنان مهلت دادى و در عذابشان شتاب نكردى، امّا سرانجام لحظات سخت جان دادن كافر فرا مى رسد، لحظاتى كه او در اضطراب و ناآرامى شديد فرو مى رود و ديگر نمى تواند سخنى بگويد.
آرى، اين مرگ است كه حقيقت را براى او آشكار مى كند و او مى فهمد كه نتيجه راه كفر چيست، در آن لحظاتى كه فرشتگان به او مى گويند: "اين همان مرگى است كه تو از آن فرار مى كردى".
در آن لحظات، فرشتگان پرده از چشم او برمى دارند و او شعله هاى آتش جهنّم را مى بيند و صحنه هاى هولناكى را در مقابل خود مى يابد، فرياد و ناله هاى جهنّميان را مى شنود، گرزهاى آتش و زنجيرهايى از آتش و... وحشتى بر دل او مى آيد كه گفتنى نيست.
[9] * * *