کتب دکتر مهدی خدامیان آرانی - سایت نابناک

سایت استاد مهدي خداميان آرانی

در حال بارگذاری

    بَقَره: آيه ۲۰ - ۱۹

     بَقَره: آيه ۲۰ - ۱۹


    أَوْ كَصَيِّب مِنَ السَّمَاءِ فِيهِ ظُلُمَاتٌ وَرَعْدٌ وَبَرْقٌ يَجْعَلُونَ أَصَابِعَهُمْ فِي آَذَانِهِمْ مِنَ الصَّوَاعِقِ حَذَرَ الْمَوْتِ وَاللَّهُ مُحِيطٌ بِالْكَافِرِينَ (19 ) يَكَادُ الْبَرْقُ يَخْطَفُ أَبْصَارَهُمْ كُلَّمَا أَضَاءَ لَهُمْ مَشَوْا فِيهِ وَإِذَا أَظْلَمَ عَلَيْهِمْ قَامُوا وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ لَذَهَبَ بِسَمْعِهِمْ وَأَبْصَارِهِمْ إِنَّ اللَّهَ عَلَى كُلِّ شَيْء قَدِيرٌ (20 )
    وقتى مطلبى با مثال بيان مى شود، بيشتر در ياد مى ماند، تو مثال ديگرى براى بيان حال منافق مى زنى: منافق مانند كسى است كه در شبى تاريك در بيابان گرفتار شده است، باران مى بارد، رعد و برق شروع شده است، او مرگ را در مقابل خود مى بيند، غرّش صاعقه هاى آسمانى بر وحشت او مى افزايد، او انگشت هايش را در گوش هايش مى گذارد تا حداقل صداى غرّش رعد و برق را نشنود، هيچ پناهگاهى ندارد. همين كه صاعقه اى مى آيد، مقدارى فضا روشن مى شود، از جاى برمى خيزد و چند قدم به جلو مى رود، امّا چقدر زود نور صاعقه خاموش مى شود و تاريكى همه جا را فرا مى گيرد و بار ديگر او در حيرت و وحشت فرو مى رود.
    منافق مانند چنين كسى است، در حيرت و نگرانى است، نور ندارد، گاهى نورِ فطرت او را بيدار مى كند، او چند قدم به جلو مى آيد، امّا بار ديگر به نفاق بازمى گردد، براى همين نور فطرتش خاموش مى شود و او در حيرت خود مى ماند.

    * * *


    با ويژگى هاى مؤمنان، كافران و منافقان آشنا شدم، اكنون ديگر نوبت انتخاب من است، بايد راه خود را انتخاب كنم، تو مرا با اختيار آفريده اى، به من حقّ انتخاب دادى، خودم بايد راه خود را انتخاب كنم، تو همواره مرا به سوى ايمان فرا مى خوانى و وسيله هدايتم را فراهم مى كنى، امّا هرگز مرا مجبور نمى كنى، راه را نشان مى دهى، انتخاب با من است.
    اكنون از تو مى خواهم كمكم كنى تا بتوانم راه مؤمنان را برگزينم، صفات و ويژگى هاى آن ها و ايمان به غيب را روزبه روز در خودم زياد و زيادتر كنم. به نماز اهميّت بيشترى بدهم، تلاش كنم تا به نيازمندان كمك كنم...
    اكنون امام زمان من از ديده ها پنهان است، نمى توانم او را ببينم، من در روزگار "غيبت" هستم، امامم، غايب است و من او را نديده ام ، امّا به او ايمان دارم، ايمان به او، همان ايمان به غيب است.[18]
    شنيده ام كه اهل بيت(عليهم السلام)درباره آن روزگار، اين سخنان را گفته اند: زمانى مى رسد كه مهدى(عليه السلام)از ديده ها پنهان مى شود، هر كس در آن زمان بر دين خود باقى بماند و طولانى شدن غيبت امام، او را نااميد نكند، در روز قيامت كنار ما و در درجه ما خواهد بود.[19]
    روزگار غيبت امام دوازدهم، بسيار طولانى مى شود، كسانى كه در زمان غيبت، زندگى كرده و به امامت امام زمان خود اعتقاد داشته و در انتظار ظهور باشند، گلِ سرسبد مردم دنيا خواهند بود.[20]
    روزگارى فرا مى رسد كه مهدى(عليه السلام)از ديده ها پنهان مى شود و دوران غيبت از راه مى رسد، در آن روزگار، خدا از بندگان خويش رضايت بيشترى دارد. خداوند كسانى كه در آن شرايط بر عقيده مهدويّت باقى مانده اند را خيلى دوست دارد.[21]
    خدايا ! روزگارى است كه امامِ من از ديده ها پنهان شده است، از تو مى خواهم كمكم كنى تا هرگز دين خود را از دست ندهم، به تو پناه مى برم از اين كه طولانى شدن روزگار غيبت، باعث شكّ و ترديدم شود.
    از تو مى خواهم توفيق دهى تا هميشه به ياد امامم باشم و او را فراموش نكنم.
    توفيقم بده براى ظهور او دعا كنم و مرا در زمره يارانش قرار ده !
    بارخدايا ! ايمان مرا به امام زمان خويش، افزون فرما و مرا از ياد او غافل مگردان.[22]



نوشته ها در باره این

نظر شما

.شما در حال ارسال نظر براي ۱۶: از كتاب تفسير باران، جلد اول نوشته مهدى خداميان هستید

‌اگر مي خواهيد مطلب ديگري - كه ربطي به اين ندارد- براي من بفرستيداينجا را كليك كنيد.


عنوان این فیلد نمی تواند خالی باشد.
متن نظر شما
لطفا ایمیل خود را وارد کنید * این فیلد نمی تواند خالی باشد.لطفا ایمیل را صحیح وارد نمایید.
لطفا نام خود را وارد نمایید


ابتدای متن