وَلَقَدْ آَتَيْنَا مُوسَى الْكِتَابَ وَقَفَّيْنَا مِنْ بَعْدِهِ بِالرُّسُلِ وَآَتَيْنَا عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ الْبَيِّنَاتِ وَأَيَّدْنَاهُ بِرُوحِ الْقُدُسِ أَفَكُلَّمَا جَاءَكُمْ رَسُولٌ بِمَا لَا تَهْوَى أَنْفُسُكُمُ اسْتَكْبَرْتُمْ فَفَرِيقًا كَذَّبْتُمْ وَفَرِيقًا تَقْتُلُونَ (87 ) وَقَالُوا قُلُوبُنَا غُلْفٌ بَلْ لَعَنَهُمُ اللَّهُ بِكُفْرِهِمْ فَقَلِيلًا مَا يُؤْمِنُونَ (88 )
كتاب تورات را به موسى(عليه السلام)دادى و بعد از او هم پيامبران ديگر را براى هدايت انسان ها فرستادى، معجزات زيادى به عيسى(عليه السلام)دادى و او را به واسطه جبرئيل يارى نمودى.
[71] ولى يهوديان سخن پيامبران را نپذيرفتند و تكبّر ورزيدند، گاهى با ريشخند به پيامبران گفتند كه ما سخنان شما را نمى فهميم ! دل هاى ما آمادگى فهم سخنانتان را ندارد، گاهى عدّه اى از پيامبران را مظلومانه به شهادت رساندند.
تو در تورات درباره پيامبرى محمّد(صلى الله عليه وآله)سخن گفتى، يهوديانى كه در روزگار محمّد(صلى الله عليه وآله)زندگى مى كردند به خوبى نشانه هاى او را مى دانستند و قبل از پيامبرى محمّد(صلى الله عليه وآله)به مشركان مى گفتند كه به زودى آخرين پيامبر خدا در سرزمين حِجاز ظهور خواهد كرد، امّا وقتى كه محمّد(صلى الله عليه وآله)را به پيامبرى برگزيدى، او را انكار كردند در حالى كه مى دانستند او پيامبر خداست و همه نشانه هاى پيامبر موعود را دارد، وقتى اين رفتار را ديدى آنان را از رحمت خود دور كردى و نور عقل و فطرت را در قلب آنان خاموش كردى.
يهوديان سال هاى سال در انتظار پيامبر موعود بودند، با خود فكر مى كنم كه آيا انتظار باعث رستگارى مى شود؟
وقتى محمّد(صلى الله عليه وآله)به پيامبرى رسيد، آن ها دانستند كه او همان پيامبر موعود است، ولى اين علم هم به كار آن ها نيامد، علم، به تنهايى مايه نجات آدمى نمى شود، بلكه روحيه حق پذيرى لازم است.
اين درس بزرگى براى من است، من كه ادّعا مى كنم منتظر آمدن مهدى(عليه السلام)هستم، چقدر خود را آماده پذيرش دستورات او كرده ام؟ چقدر من به انتظار خود مى بالم، در حالى كه يهوديان نيز منتظرانِ پيامبر موعود بودند امّا چون او را ديدند به جنگ او رفتند و بر او شمشير كشيدند !
* * *