وَإِذْ قُلْنَا ادْخُلُوا هَذِهِ الْقَرْيَةَ فَكُلُوا مِنْهَا حَيْثُ شِئْتُمْ رَغَدًا وَادْخُلُوا الْبَابَ سُجَّدًا وَقُولُوا حِطَّةٌ نَغْفِرْ لَكُمْ خَطَايَاكُمْ وَسَنَزِيدُ الُْمحْسِنِينَ (58 ) فَبَدَّلَ الَّذِينَ ظَلَمُوا قَوْلًا غَيْرَ الَّذِي قِيلَ لَهُمْ فَأَنْزَلْنَا عَلَى الَّذِينَ ظَلَمُوا رِجْزًا مِنَ السَّمَاءِ بِمَا كَانُوا يَفْسُقُونَ (59 )
چگونه مى شود كه بنى اسرائيل به خود ظلم كنند؟
شنيده ام بنى اسرائيل خاندانى بودند كه پدرانشان در فلسطين و بيت المقدس زندگى مى كردند، وقتى يوسف(عليه السلام)در مصر به مقام و جايگاهى رسيد، به مصر هجرت كردند، بعد از مدّتى آنان اسير ظلم و ستم فرعونيان شدند، خدا براى آنان موسى(عليه السلام)را فرستاد و موسى(عليه السلام)آنان را از دست فرعون نجات داد و به فلسطين بازشان گرداند.
تو دستور دادى تا به شكرانه اين نعمت، وقتى به دروازه هاى بيت المقدس رسيدند، سجده كنند و اين چنين بگويند: "بارخدايا ! گناهان ما را ببخش".آن ها بايد به زبان خود چنين مى گفتند: "حطّه".
اين آدابى بود كه براى آنان قرار دادى، مى خواستى اين گونه گناهشان را ببخشى و پاداش نيكوكاران را افزون و افزون تر كنى.
مؤمنان به اين دستور تو عمل كردند و رحمت و مهربانى ات را از آنِ خود نمودند، امّا عدّه اى از آنان سخنت را به مسخره گرفتند و به جاى واژه "حطّه"، حنطه" را به كار بردند. "حنطه" به معناى "گندم" بود، آن ها قصدى جز مسخره كردن نداشتند، مى خواستند بگويند كه گندم براى ما از اين آداب باارزش تر است.
آنان كه اين سخن را مسخره كردند، به بلاى سختى مبتلا شدند، عذابى همچون طاعون بر آنان فرود آمد و موجب ضعف و ناتوانى و اضطراب آنان شد.
آرى، انسان ها در سرنوشت خود نقش دارند، نافرمانى آن ها، زمينه ساز عذاب است، همان طور كه اطاعت از فرمانت باعث آمرزش و سعادت دنيا و آخرت مى شود.
* * *