أَيَوَدُّ أَحَدُكُمْ أَنْ تَكُونَ لَهُ جَنَّةٌ مِنْ نَخِيل وَأَعْنَاب تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الاَْنْهَارُ لَهُ فِيهَا مِنْ كُلِّ الَّثمَرَاتِ وَأَصَابَهُ الْكِبَرُ وَلَهُ ذُرِّيَّةٌ ضُعَفَاءُ فَأَصَابَهَا إِعْصَارٌ فِيهِ نَارٌ فَاحْتَرَقَتْ كَذَلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمُ الاَْيَاتِ لَعَلَّكُمْ تَتَفَكَّرُونَ (266 )
با من سخن مى گويى تا بيشتر از ضرر ريا بدانم، تو دوست دارى كه هيچ كدام از كارهايم از روى ريا نباشد. رياكار مانند كسى است كه باغ سرسبز و خرّمى دارد، در آن باغ، درختان ميوه مثل انگور و خرما به چشم مى آيند و نهرهاى آب در آن جارى است. صاحب باغ ديگر پير شده است، فرزندان كوچكى دارد، او مى داند ديگر روزهاى آخر عمرش است. تنها اميد او براى آينده فرزندانش، اين باغ است. يك شب، طوفانى سهمگين مىوزد، صاعقه اى از آسمان مى آيد و اين باغ را به آتش مى كشد و هيچ درختى را باقى نمى گذارد، به راستى حال صاحب باغ چگونه خواهد شد و چه حسرت و اندوهى به او دست خواهد داد؟
كسانى كه عمل نيكى انجام مى دهند و سپس ريا مى كنند يا بر ديگران منّت مى گذارند، مانند اين باغبان هستند كه زحمت زيادى كشيده است و در هنگام نياز، نتيجه كارش از بين مى رود و جز حسرت و اندوه چيزى برايش نمى ماند.
رياكارى و منّت گذاشتن، كارهاى نيكم را از بين مى برد و روزى كه به اين كارهاى خوب خود نياز دارم، جز حسرت چيزى نخواهم داشت.
* * *