کتب دکتر مهدی خدامیان آرانی - سایت نابناک

سایت استاد مهدي خداميان آرانی

در حال بارگذاری

    بَقَره: آيه ۲۳۰ - ۲۲۹

     بَقَره: آيه ۲۳۰ - ۲۲۹


    الطَّلَاقُ مَرَّتَانِ فَإِمْسَاكٌ بِمَعْرُوف أَوْ تَسْرِيحٌ بِإِحْسَان وَلَا يَحِلُّ لَكُمْ أَنْ تَأْخُذُوا مِمَّا آَتَيْتُمُوهُنَّ شَيْئًا إِلَّا أَنْ يَخَافَا أَلَّا يُقِيَما حُدُودَ اللَّهِ فَإِنْ خِفْتُمْ أَلَّا يُقِيَما حُدُودَ اللَّهِ فَلَا جُنَاحَ عَلَيْهِمَا فِيَما افْتَدَتْ بِهِ تِلْكَ حُدُودُ اللَّهِ فَلَا تَعْتَدُوهَا وَمَنْ يَتَعَدَّ حُدُودَ اللَّهِ فَأُولَئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ (229 ) فَإِنْ طَلَّقَهَا فَلَا تَحِلُّ لَهُ مِنْ بَعْدُ حَتَّى تَنْكِحَ زَوْجًا غَيْرَهُ فَإِنْ طَلَّقَهَا فَلَا جُنَاحَ عَلَيْهِمَا أَنْ يَتَرَاجَعَا إِنْ ظَنَّا أَنْ يُقِيَما حُدُودَ اللَّهِ وَتِلْكَ حُدُودُ اللَّهِ يُبَيِّنُهَا لِقَوْم يَعْلَمُونَ (230 )
    قبل از اسلام مردمى كه در عربستان زندگى مى كردند براى طلاق هيچ حدّ و اندازه اى نداشتند، يك مرد مى توانست ده ها بار زن خود را طلاق بدهد و بار ديگر زندگى با او را شروع كند، اين كار آزار و اذيّت زن را به دنبال داشت.
    در اينجا جلوى سوءاستفاده از زنان را درباره قانون طلاق مى گيرى، در اسلام وقتى مردى زن خود را طلاق داد زن بايد سه دوره عادت ماهيانه صبر كند، در اين مدّت، مرد مى تواند به زن "رجوع" كند، يعنى تصميم بگيرد كه زندگى با آن زن را دوباره از سر بگيرد. اين حقّ به مرد داده شده است، امّا اين رجوع كردن فقط براى دو بار است. اگر مردى دو بار به همسرش رجوع كرد و بعد از رجوع كردن دوم، همسر خود را طلاق داد، ديگر نمى تواند براى بار سوم به آن زن رجوع كند. در واقع با طلاق سوم، ديگر هرگونه ارتباطى بين اين مرد و زن گسسته مى شود.
    حكم جدايى مرد و زن بعد از طلاق سوم، هميشگى است. فقط در يك صورت مرد مى تواند با اين زن ازدواج مجدّد نمايد، آن هم وقتى است كه اين زن با مرد دومى ازدواج نمايد و ميان اين زن و شوهر دومش رابطه جنسى برقرار گردد، اكنون اگر شوهر فعلى، اين زن را طلاق داد و زن هم، به مدّت سه دوره عادت ماهيانه صبر كرد، حالا همسر سابق مى تواند از اين زن خواستگارى كند و در صورت رضايت زن، عقد ازدواج جارى شود و آنان بار ديگر زن و شوهر مى شوند.
    اين امر با جريحه دار كردن وجدان مرد تا حدود زيادى از طلاق سوم جلوگيرى مى كند و در حقيقت اين قانون، مانعى بر سر مردان فريب كار مى شود كه زن را بازيچه هوس هاى سركش خود نسازند.
    طلاق نبايد باعث كينه، خشونت و انتقام باشد، اگر به هر دليل طلاقى صورت گرفت، بايد بر اساس نيكى باشد، در هنگام طلاق، مرد حقّ ندارد مهريّه اى را كه به زن داده است از او پس بگيرد (و در صورتى كه هنوز مرد، مهريّه زن را پرداخت نكرده است، بايد مهريّه را پرداخت نمايد).
    البتّه در يك صورت اگر مرد مهريّه را پس بگيرد، اشكالى ندارد و آن وقتى است كه زن بخواهد از مرد جدا شود ولى شوهرش حاضر به طلاقِ او نباشد. در اينجا زن مى تواند مهريّه خود را به مرد پس بدهد (يا اگر هنوز زن مهريّه خود را نگرفته است، آن را به مرد ببخشد)به اين شرط كه مرد او را طلاق بدهد. اشكال ندارد مرد مهريّه اى را كه به زن داده پس بگيرد (يا اگر آن را پرداخت نكرده ديگر از پرداخت آن معاف بشود) و در عوض همسر خود را طلاق بدهد. نكته مهم اين است كه اگر زن مهريّه اش را به مرد برگرداند (يا آن را به مرد ببخشد)، ديگر مرد بعد از طلاق، حقّ رجوع به آن زن را ندارد و هر گونه ارتباطى بين اين زن و مرد از هم گسسته مى شود.

    * * *


نوشته ها در باره این

نظر شما

.شما در حال ارسال نظر براي ۱۳۷: از كتاب تفسير باران، جلد اول نوشته مهدى خداميان هستید

‌اگر مي خواهيد مطلب ديگري - كه ربطي به اين ندارد- براي من بفرستيداينجا را كليك كنيد.


عنوان این فیلد نمی تواند خالی باشد.
متن نظر شما
لطفا ایمیل خود را وارد کنید * این فیلد نمی تواند خالی باشد.لطفا ایمیل را صحیح وارد نمایید.
لطفا نام خود را وارد نمایید


ابتدای متن