کتب دکتر مهدی خدامیان آرانی - سایت نابناک

سایت استاد مهدي خداميان آرانی

در حال بارگذاری

    بَقَره: آيه ۳۶

     بَقَره: آيه ۳۶


    فَأَزَلَّهُمَا الشَّيْطَانُ عَنْهَا فَأَخْرَجَهُمَا مِمَّا كَانَا فِيهِ وَقُلْنَا اهْبِطُوا بَعْضُكُمْ لِبَعْض عَدُوٌّ وَلَكُمْ فِي الاَْرْضِ مُسْتَقَرٌّ وَمَتَاعٌ إِلَى حِين (36 )
    آدم سخن تو را شنيد، او همراه با همسرش در بهشت است، آن ها هرگز نزديك درخت ممنوعه نمى شوند، مى دانند كه آن درخت، وسيله امتحان آن هاست و مى خواهى اين گونه امتحانشان كنى.
    چند ساعتى از حضور آدم در بهشت مى گذرد، شايد او لحظه اى با خود فكر مى كند كه من كسى هستم كه همه فرشتگان بر من سجده كرده اند، چه اشكالى داشت كه مقام من هم، مثل آن پنج نور مقدّس مى شد !
    همين كه اين فكر از ذهن او مى گذرد، تو او را به حال خود رها مى كنى، تو به او گفته بودى كه نبايد در قلب خود، حسدى به آن پنج نور مقدّس داشته باشد، همين مقدار حسد باعث شد تا توفيق خودت را از او بگيرى.[36]
    در همان لحظه شيطان مى آيد و با آدم و حوّا سخن مى گويد:
    ــ اى آدم ! اى حوّا ! من خير و صلاح شما را مى خواهم. آيا مى دانيد چرا خدا به شما دستور داد نزديك آن درخت نشويد؟
    ــ نه. نمى دانيم.
    ــ اگر شما از ميوه آن درخت بخوريد، يا فرشته خواهيد شد يا زندگى جاويد خواهيد داشت. به خدا قسم، من خير و صلاح شما را مى خواهم !
    آدم و حوّا هرگز فكر نمى كنند كسى به نام خدا، قسم دروغ بخورد، لحظه اى غافل مى شوند و فريب شيطان را مى خورند، آنان اصلاً نيازى به ميوه آن درخت نداشتند، امّا حريص مى شوند و از ميوه آن درخت مى خورند و تو آنان را از بهشت بيرون مى كنى.[37]

    * * *


    تو آدم و حوّا را از آن بهشت بيرون كردى و آنان زندگى خود را روى زمين آغاز كردند.
    تو به آدم گفتى كه نسل تو در زمين زياد مى شود و بين فرزندانت، اختلاف و دشمنى پديدار خواهد شد، گروهى راه خوبى ها را پيش خواهند گرفت و گروهى هم به راه شيطان خواهند رفت و هميشه ميان اين دو گروه دشمنى خواهد بود.
    انسان در زمين زندگى خواهد كرد و در اينجا امتحان خود را خواهد داد و سرانجام مرگ به سراغ او مى آيد. انسان در روز قيامت زنده مى شود و براى حسابرسى به پيشگاه تو حاضر مى شود.

    * * *


    قرآن آدم و حوّا را به يك اندازه مقصّر مى داند و چنين مى گويد: "شيطان، آدم و حوّا را فريب داد".
    ولى در انجيل، كتاب مقدّس مسيحيان ماجرا را چنين مى خوانيم:
    شيطان وقتى ديد آدم در خواب است نزد حوّا آمد و با او سخن گفت. سرانجام شيطان حوّا را راضى كرد كه از ميوه آن درخت ممنوعه بخورد. حوّا از آن ميوه خورد. وقتى آدم بيدار شد حوّا از آن ميوه به آدم داد و آدم هم از آن خورد.[38]
    اين تفاوت قرآن و انجيل است. قرآن، نقش آدم و حوّا را در اين غفلت يكسان مى بيند، قرآن تصريح مى كند اين شيطان بود كه آدم و حوّا را فريب داد، امّا در انجيل، اين حوّا است كه آدم را فريب مى دهد. همين نگاه به زن باعث مى شود مسيحيان همواره تصوّر كنند كه زن، باعث گمراهى مرد مى شود.

    * * *


نوشته ها در باره این

نظر شما

.شما در حال ارسال نظر براي ۲۶: از كتاب تفسير باران، جلد اول نوشته مهدى خداميان هستید

‌اگر مي خواهيد مطلب ديگري - كه ربطي به اين ندارد- براي من بفرستيداينجا را كليك كنيد.


عنوان این فیلد نمی تواند خالی باشد.
متن نظر شما
لطفا ایمیل خود را وارد کنید * این فیلد نمی تواند خالی باشد.لطفا ایمیل را صحیح وارد نمایید.
لطفا نام خود را وارد نمایید


ابتدای متن