أَمْ تُرِيدُونَ أَنْ تَسْأَلُوا رَسُولَكُمْ كَمَا سُئِلَ مُوسَى مِنْ قَبْلُ وَمَنْ يَتَبَدَّلِ الْكُفْرَ بِالاِْيمَانِ فَقَدْ ضَلَّ سَوَاءَ السَّبِيلِ (108 ) وَدَّ كَثِيرٌ مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ لَوْ يَرُدُّونَكُمْ مِنْ بَعْدِ إِيمَانِكُمْ كُفَّارًا حَسَدًا مِنْ عِنْدِ أَنْفُسِهِمْ مِنْ بَعْدِ مَا تَبَيَّنَ لَهُمُ الْحَقُّ فَاعْفُوا وَاصْفَحُوا حَتَّى يَأْتِيَ اللَّهُ بِأَمْرِهِ إِنَّ اللَّهَ عَلَى كُلِّ شَيْء قَدِيرٌ (109 ) وَأَقِيمُوا الصَّلَاةَ وَآَتُوا الزَّكَاةَ وَمَا تُقَدِّمُوا لاَِنْفُسِكُمْ مِنْ خَيْر تَجِدُوهُ عِنْدَ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ (110 )
سرگذشت بنى اسرائيل را برايم گفتى، از بهانه جويى و درخواست هاى آنان سخن به ميان آوردى، اينكه آنان از موسى(عليه السلام)خواستند تا تو را با چشم ببينند، در حالى كه تو جسم نيستى تا بتوان با چشم تو را ديد.
اكنون يادآورى مى كنى كه مبادا راه آنان را بروم و خواسته نامعقولى مانند آنان داشته باشم، بايد از سرنوشت آنان براى امروز خود درس بگيرم.
نكته ديگر اينكه كافران و يهوديان هرگز به كفر خود بسنده نمى كنند، بلكه آنان تلاش مى كنند كارى كنند كه مسلمانان دست از اسلام بردارند.
آرى، آنان هر روز دسيسه مى كنند، سؤال هايى را مطرح مى كنند، ايجاد شبهه مى كنند تا شايد من دست از دين و آيين آسمانى خود بردارم، بايد هشيار باشم، فريب آنان را نخورم!
تو مى دانى چرا اين كار را مى كنند، آنان اين كار را از روى حسادت مى كنند، مى دانند كه دين اسلام دين حقّ است، امّا باز هم با اين دين دشمنى مى كنند.
مى خواهى تا در مقابل تلاش هاى آنان عفو و گذشت داشته باشم و منتظر فرصت مناسب باشم، نبايد در برخورد عجله كنم، بايد با خويشتن دارى و تقوا با آنان برخورد كنم.
بايد به درون خود هم توجّه كنم !
به اصلاح خود بپردازم، توجّه من فقط به دشمن نباشد، بايد نماز بخوانم و نسبت به جامعه خود بى تفاوت نباشم، زكات و صدقه بدهم تا فقر از جامعه ريشه كن شود. هر كار خيرى را كه انجام دهم، آن را نزد تو خواهم يافت.
اگر به نيازمندى كمك مالى كنم ، اين پول از بين نرفته است، بلكه در حساب بانكى قيامت ذخيره مى شود و مى توانم روز قيامت از آن برداشت كنم.
[77]