وَظَلَّلْنَا عَلَيْكُمُ الْغَمَامَ وَأَنْزَلْنَا عَلَيْكُمُ الْمَنَّ وَالسَّلْوَى كُلُوا مِنْ طَيِّبَاتِ مَا رَزَقْنَاكُمْ وَمَا ظَلَمُونَا وَلَكِنْ كَانُوا أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ (57 )
بنى اسرائيل مدّت ها در صحراى سينا ماندند، تو نعمت هاى خود را بر آنان نازل كردى، روزها ابرها را مى فرستادى تا بر سرشان سايه افكند و نور خورشيد اذيّتشان نكند، برايشان از آسمان غذاى گوارا مى فرستادى، افسوس كه شكر نعمت هايت را نكردند و راه سركشى و ظلم را در پيش گرفتند !
آنان نمى دانستند كه اگر از دستوراتت سرپيچى كنند، به خودشان ظلم مى كنند و از راه كمال خويش درمى مانند.
اين سخن توست: "آنان به من ظلم نكردند، بلكه به خودشان ظلم كردند".
تو خدا هستى و براى كمالم، دستور دادى نماز بخوانم، روزه بگيرم، به گناه نزديك نشوم، من چقدر كم عقل بودم كه تصوّر مى كردم اين كارها برايم نفعى ندارد، خيال مى كردم كه مى خواهى از عبادت من سودى ببرى، نمى دانستم براى تو هيچ فرقى ندارد كه همه مردم مؤمن باشند يا كافر ! براى تو عبادت بندگانت هيچ سودى ندارد، زيرا تو بى نياز از همه چيز هستى !
اگر به دستوراتت عمل نكنم، به خودم ظلم كرده ام، خودم را از سعادت ابدى محروم كرده ام، شايد چند روز در اين دنيا آسايشى را تجربه كنم، امّا در مقابل اين خوشى چندروزه، خود را از نعمت بهشتِ جاودان محروم كرده ام.
* * *