کتب دکتر مهدی خدامیان آرانی - سایت نابناک

سایت استاد مهدي خداميان آرانی

در حال بارگذاری

    بَقَره: آيه ۳۷

     بَقَره: آيه ۳۷


    فَتَلَقَّى آَدَمُ مِنْ رَبِّهِ كَلِمَات فَتَابَ عَلَيْهِ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ (37 )
    غروب روز جمعه است و آدم و حوّا از بهشت رانده مى شوند، آن هنگام همه غم هاى عالم به دل آدم مى آيد، خورشيد دارد غروب مى كند و آدم از آن بهشت بيرون مى آيد، او در سرزمين مكّه فرود مى آيد (هُبوط مى كند).[39]
    تنهايى و دنيايى غريب !
    از حوّا هم خبرى ندارد، نمى داند همسرش كجاست، وحشت همه وجودش را فرا مى گيرد.
    راز دلگيرى غروب جمعه همين است ! آدم در آن ساعت از بهشت رانده شد و در اين دنياى خاكى گرفتار شد، اين همان غصّه هميشگى بشر است كه چرا از اصل خويش دور مانده است.
    جالب است كه وقتى فرشتگان بر آدم سجده كردند و آدم در بهشت دنيايى قرار گرفت، ظهر روز جمعه بود، آدم هفت ساعت بيشتر در بهشت نبود، آدم، يك شب هم در آنجا نماند.[40]

    * * *


    آدم نگاهى به اطراف خود مى كند، ترس و وحشت تمام وجودش را فرا گرفته است. نمى داند چه بايد كند، او روى كوهى قرار گرفته است كه بعدها به نام "كوه صفا" مشهور مى شود، كوهى كه در نزديكى كعبه است.
    آدم در جستجوى حوّا است، حوّا را در كوه "مروه" مى يابد، همراه او به كوه صفا بازمى گردد. آنان سر خود را به سوى آسمان مى گيرند و شروع به گريه مى كنند. سپس سر به سجده مى نهند و از خدا طلب رحمت مى كنند.
    گريه آدم بر كوه صفا چهل روز طول مى كشد، او در سجده است و از نافرمانى دستور خداوند گريه مى كند.[41]
    او در حسرت بهشت است. خوشا به حال روزى كه او در بهشت مهمان تو بود و بهره مند از همه نعمت هاى آن ، امّا شيطان فريبش داد و از بهشت رانده شد.
    آدم پشيمان است، با تو سخن مى گويد تا گناهش را ببخشى. سجده هاى او بسيار طولانى است. ساعت ها سر از سجده برنمى دارد، گريه مى كند و اشك مى ريزد و مى گويد:
    اى خداى مهربان ! من بنده تو هستم، همواره مهربانى تو بيش از خشم توست. تو را مى خوانم تا از گناهم درگذرى كه من به خودم ظلم كرده ام !
    صدايى به گوش آدم مى رسد: سلام اى آدم !
    آدم سر از سجده برمى دارد، كيست كه بر او سلام مى كند؟ جبرئيل را مى بيند، جواب سلام او را مى دهد. اكنون جبرئيل چنين مى گويد: "خدا مرا به سوى تو فرستاده است، او گفته است تو را بياموزم كه چگونه دعا كنى تا توبه ات پذيرفته شود، اى آدم ! تو بايد خدا را به حقّ پنج تَن قسم بدهى، پس بگو: اى خدا تو را به حقّ محمّد و على و فاطمه و حسن و حسين(عليهم السلام)مى خوانم".
    آن روز، آدم اين پنج نام را از جبرئيل شنيد، فهميد كه اين پنج تَن نزد خدا مقامى بس بزرگ دارند، امّا وقتى آدم نام حسين(عليه السلام)را از جبرئيل شنيد، قلبش محزون شد.
    آدم نمى دانست چه رازى در نام حسين(عليه السلام)نهفته است. چرا با شنيدن نام او همه غم هاى دنيا به دلش آمد. رو به جبرئيل كرد و گفت:
    ــ اى جبرئيل ! چرا با شنيدن نام حسين، حزن و اندوه به دل من آمد؟
    ــ اى آدم ! مصيبت حسين(عليه السلام)بزرگ ترين مصيبت هاست.
    ــ آن چه مصيبتى است؟
    ــ روزى فرا مى رسد كه حسين(عليه السلام) در كربلا گرفتار دشمنانش مى شود، همه ياران او كشته مى شوند و او غريب و تنها مى ماند. آن روز حسين، تشنه است و جگرش از تشنگى مى سوزد، مردم را به يارى مى طلبد امّا مردم پاسخش را با شمشير مى دهند. مظلومانه شهيد مى شود و دشمنان، خيمه هاى آنان را آتش مى زنند...
    و آدم(عليه السلام)اين سخنان را مى شنود، اشك او جارى مى شود... آنگاه تو هم به احترام اشك بر حسين(عليه السلام)، توبه اش را مى پذيرى.[42]

    * * *


    اكنون جبرئيل آدم(عليه السلام)را به پايين كوه صفا مى برد، جبرئيل به جايى مى رود كه در آنجا كعبه بايد ساخته شود و در آنجا خانه تو را مى سازد و در كنار آن، خيمه اى براى آدم و حوّا برپا مى كند.
    به امر خدا، هفتاد هزار فرشته از آسمان نازل مى شوند و دور خانه ات طواف مى كنند.
    بعد از آن، آدم نيز به طواف خانه خدا مى پردازد و اين گونه است كه تو رحمت خود را بر آدم نازل مى كنى و او را پيامبر خود قرار مى دهى و برايش مقام رسالت را برمى گزينى.
    آرى، تو خداى بخشنده و مهربان هستى و گناه آدم را بخشيدى و از او مى خواهى به دور خانه ات طواف كند، تو براى اين خانه، حُرمت زيادى قرار مى دهى و قسم مى خورى كه اگر فرزندان آدم به طواف اين خانه بيايند و دور آن طواف كنند، گناهانشان را مى بخشى.[43]
    قبله من هم كعبه است، حرمت كعبه را مى دانم و دوست دارم هر چه زودتر به سرزمين مكّه سفر كنم و دور آن طواف كنم. كعبه، كهن ترين معبد روى زمين است، خانه توست، خانه يكتاپرستى !

    * * *


نوشته ها در باره این

نظر شما

.شما در حال ارسال نظر براي ۲۷: از كتاب تفسير باران، جلد اول نوشته مهدى خداميان هستید

‌اگر مي خواهيد مطلب ديگري - كه ربطي به اين ندارد- براي من بفرستيداينجا را كليك كنيد.


عنوان این فیلد نمی تواند خالی باشد.
متن نظر شما
لطفا ایمیل خود را وارد کنید * این فیلد نمی تواند خالی باشد.لطفا ایمیل را صحیح وارد نمایید.
لطفا نام خود را وارد نمایید


ابتدای متن