کتب دکتر مهدی خدامیان آرانی - سایت نابناک

سایت استاد مهدي خداميان آرانی

در حال بارگذاری

    بَقَره: آيه ۳۵

     بَقَره: آيه ۳۵


    وَقُلْنَا يَا آَدَمُ اسْكُنْ أَنْتَ وَزَوْجُكَ الْجَنَّةَ وَكُلَا مِنْهَا رَغَدًا حَيْثُ شِئْتَُما وَلَا تَقْرَبَا هَذِهِ الشَّجَرَةَ فَتَكُونَا مِنَ الظَّالِمِينَ (35 )
    همه فرشتگان در مقابل آدم سر به سجده گذاشتند و بر همه آنان معلوم شد كه او گل سر سبد هستى است، اكنون تو با آدم سخن مى گويى:
    اى آدم ! همراه با همسرت، حوّا در بهشت ساكن شويد و از نعمت هاى زيباى آن استفاده كنيد ولى هرگز نزديك درخت ممنوعه نشويد.
    آدم وارد بهشت مى شود و شيطان در پى وسوسه او !
    به راستى آن بهشت كجاست؟ آن بهشتى كه آدم در آنجاست، بهشت جاودان نيست ! زيرا اگر كسى وارد آن بهشت شود، براى هميشه در آن خواهد بود و شيطان هرگز نمى تواند وارد بهشت جاودان شود.
    بهشت واقعى، منزلگاه بندگانِ خوب خداست، پس معلوم مى شود آن بهشتى كه آدم در آن منزل كرده است، بهشت دنيايى است. در زبان عربى، به "بهشت"، "جنّت" مى گويند. جنّت، باغى است كه درختان بلندى دارد، به بهشت جاودان هم جنّت مى گويند زيرا در آنجا درختان سر به فلك كشيده اند.
    اكنون آدم و حوّا در آن باغ زيبا منزل مى كنند، آن ها زندگى خويش را آغاز مى كنند، امّا شيطان بيكار نمى نشيند، او تصميم مى گيرد تا آنان را وسوسه كند تا از ميوه آن درخت ممنوعه بخورند، شيطان با خود فكر مى كند تا راهى براى فريب آدم و همسرش پيدا كند.[33]

    * * *


    به راستى آن درخت ممنوعه چيست؟ چه ميوه اى دارد؟
    درختان اين بهشت دنيايى، مثل درختان بهشت واقعى است، وقتى نزديك درخت بهشتى مى شوم، بر آن هر نوع ميوه مى بينم، انگور، سيب و...
    باغى هم كه آدم و حوّا در آن ساكن هستند، نمونه اى از آن بهشت واقعى است، هر درخت آن، همه ميوه ها را دارد. تو به آدم گفتى كه مى تواند از همه درختان بهشت استفاده كند، فقط او نبايد نزديك يك درخت شود، آن درخت، "درخت ممنوعه" است.
    آدم و حوّا اصلاً نياز به آن درخت ندارند، زيرا آن درخت، ميوه تازه اى ندارد، خدا انواع ميوه ها را در اختيار آن ها قرار داده است، شيطان مى داند هرگز آدم را نمى تواند به طمع ميوه آن درخت وسوسه كند، آدم و حوّا هر ميوه اى كه بخواهند مى توانند از درختان ديگر بچينند. شيطان با خود فكر مى كند، او مى خواهد نقشه اش را عملى كند.

    * * *


    آدم و حوّا در بهشت دنيا هستند و تو پرده از مقابل چشم آن ها برمى دارى. عرش تو را مى بينند و نورهايى را مشاهده مى كنند كه در عرش است.
    چنين سؤال مى كنند:
    ــ اين چه نورهايى است كه در عرش است؟
    ــ آن نورهايى كه شما در عرش مى بينيد، نور بهترين بندگان من است. بدانيد كه اگر آن ها نبودند، من شما را خلق نمى كردم ! آنان خزانه دار علم و دانش من هستند و اسرار من نزد آنان است. هرگز آرزوى مقام آن ها را نكنيد كه مقام آن ها بس بزرگ و بالاست.[34]
    ــ آنان را براى ما معرّفى كن !
    ــ نور محمّد و على و فاطمه و حسن و حسين. اين نور پنج تن از فرزندان توست.

    * * *


    مى خواستى به آدم اين پيام را برسانى كه نورِ محمّد و آل محمّد(عليهم السلام)، اوّلين آفريده هايت هستند. زمانى، اين نورها را آفريدى كه هنوز زمين و آسمان ها را خلق نكرده بودى، اين نورها، آن روز، حمد و ستايش تو را مى گفتند.
    تو بودى و اين نورها و هيچ آفريده ديگرى نبود، چهارده هزار سال بعد از آن، عرش خود را آفريدى، آن وقت آن نورها را در عرش خود قرار دادى.[35]
    سخن از خلقتِ آن نورها بود، درست است كه اكنون تو آدم را خلق كردى، امّا نور محمّد و خاندان او را هزاران سال قبل از او خلق كرده بودى، سخن درباره خلقتِ جسم محمّد و آل محمّد(عليهم السلام)نيست، جسم آنان، حدود هفت هزار و هشتصد سال، بعد از آدم(عليه السلام)خلق شد.

    * * *


نوشته ها در باره این

نظر شما

.شما در حال ارسال نظر براي ۲۵: از كتاب تفسير باران، جلد اول نوشته مهدى خداميان هستید

‌اگر مي خواهيد مطلب ديگري - كه ربطي به اين ندارد- براي من بفرستيداينجا را كليك كنيد.


عنوان این فیلد نمی تواند خالی باشد.
متن نظر شما
لطفا ایمیل خود را وارد کنید * این فیلد نمی تواند خالی باشد.لطفا ایمیل را صحیح وارد نمایید.
لطفا نام خود را وارد نمایید


ابتدای متن