وَإِذَا قِيلَ لَهُمْ تَعَالَوْا إِلَى مَا أَنْزَلَ اللَّهُ وَإِلَى الرَّسُولِ قَالُوا حَسْبُنَا مَا وَجَدْنَا عَلَيْهِ آَبَاءَنَا أَوَلَوْ كَانَ آَبَاؤُهُمْ لَا يَعْلَمُونَ شَيْئًا وَلَا يَهْتَدُونَ (104 )
به مردم روزگار جاهليّت گفته مى شد: دست از خرافات برداريد و به سخن خدا و پيامبر او عمل كنيد، امّا آن ها در جواب مى گفتند: آنچه از پدران و گذشتگان خود يافته ايم، ما را بس است، ما به رسوم و اعتقادات آنان پايبنديم".
اكنون اين سؤال را از آنان مى پرسى: چرا فكر نمى كنيد بعضى رسم ها و باورهاى پدران شما دور از عقل و هدايت بود، آيا شما كسانى را پيروى مى كنيد كه جاهل بودند و از نور هدايت بهره نبرده بودند؟
عمل به خرافات به اين دليل است كه مردم از گذشتگان و نياكان خود تقليد مى كنند، احترام بى قيد و شرط از افكار و كارهاى گذشتگان، عمل جاهلى است.
تو در اينجا وجدان ما را به قضاوت مى طلبى، ما را به فكر وامى دارى، اگر گذشتگان، كارى را انجام داده اند، آيا ما هم بايد بدون بررسى، از آن ها پيروى كنيم؟
احترام به پدران و نياكان، عملى نيك و لازم است، امّا پيروى كوركورانه از آنان صحيح نيست. وقتى ما علم پيدا كرديم كه رفتار آنان، دليل روشنى ندارد، بايد از پيروى آنان، پرهيز كنيم.
* * *