کتب دکتر مهدی خدامیان آرانی - سایت نابناک

سایت استاد مهدي خداميان آرانی

در حال بارگذاری

    اَعراف : آيه ۱۳۲ - ۱۲۷

      اَعراف : آيه ۱۳۲ - ۱۲۷


    وَقَالَ الْمَلاَُ مِنْ قَوْمِ فِرْعَوْنَ أَتَذَرُ مُوسَى وَقَوْمَهُ لِيُفْسِدُوا فِي الاَْرْضِ وَيَذَرَكَ وَآَلِهَتَكَ قَالَ سَنُقَتِّلُ أَبْنَاءَهُمْ وَنَسْتَحْيِي نِسَاءَهُمْ وَإِنَّا فَوْقَهُمْ قَاهِرُونَ (127 ) قَالَ مُوسَى لِقَوْمِهِ اسْتَعِينُوا بِاللَّهِ وَاصْبِرُوا إِنَّ الاَْرْضَ لِلَّهِ يُورِثُهَا مَنْ يَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ وَالْعَاقِبَةُ لِلْمُتَّقِينَ (128 ) قَالُوا أُوذِينَا مِنْ قَبْلِ أَنْ تَأْتِيَنَا وَمِنْ بَعْدِ مَا جِئْتَنَا قَالَ عَسَى رَبُّكُمْ أَنْ يُهْلِكَ عَدُوَّكُمْ وَيَسْتَخْلِفَكُمْ فِي الاَْرْضِ فَيَنْظُرَ كَيْفَ تَعْمَلُونَ (129 ) وَلَقَدْ أَخَذْنَا آَلَ فِرْعَوْنَ بِالسِّنِينَ وَنَقْص مِنَ الَّثمَرَاتِ لَعَلَّهُمْ يَذَّكَّرُونَ (130 ) فَإِذَا جَاءَتْهُمُ الْحَسَنَةُ قَالُوا لَنَا هَذِهِ وَإِنْ تُصِبْهُمْ سَيِّئَةٌ يَطَّيَّرُوا بِمُوسَى وَمَنْ مَعَهُ أَلَا إِنَّمَا طَائِرُهُمْ عِنْدَ اللَّهِ وَلَكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لَا يَعْلَمُونَ (131 )وَقَالُوا مَهْمَا تَأْتِنَا بِهِ مِنْ آَيَة لِتَسْحَرَنَا بِهَا فَمَا نَحْنُ لَكَ بِمُؤْمِنِينَ (132 )
    بعد از شكست فرعون در مقابل معجزات موسى(عليه السلام)، فرعون مجبور شد تا مدّتى او و بنى اسرائيل را آزاد بگذارد و موسى(عليه السلام)هم به تبليغ يكتاپرستى پرداخت، بعد از پيروزى موسى(عليه السلام)بر جادوگران، فرعون صلاح نمى ديد كه به موسى(عليه السلام)سخت گيرى كند.
    پس از مدّتى، اطرافيان فرعون از پيشرفت آيين موسى(عليه السلام)بيمناك شدند. آنان نزد فرعون آمدند و گفتند: "اى فرعون ! چرا موسى و يارانش را به حال خود رها كرده اى تا روى زمين فساد كنند و مردم را به مخالفت و نافرمانى تو فرا خوانند و پرستش تو و خدايان تو را ترك كنند؟".
    فرعون خود را خداى بزرگ مردم مصر مى دانست، امّا با اين حال، بُت مى پرستيد و مردم را به عبادت بُت ها فرمان مى داد.
    فرعون وقتى اين سخنان را شنيد ترسيد كه مردم كم كم از پرستش او و بت هاى او دست بردارند، پس او تصميم گرفت مبارزه اى ريشه اى و عميق با ياران موسى(عليه السلام)داشته باشد، او تصميم گرفت تا پسران جوان آنان را بكشد و زنان را براى كنيزى باقى بگذارد و اين گونه بر آنان مسلّط شود.
    آرى، تصميم فرعون اين بود كه نيروى انسانى و جوان آنان را از تيغ بگذراند و اين تهديد سنگينى براى ياران موسى(عليه السلام)بود.

    * * *


    وقتى تهديدها و آزار فرعون بر ياران موسى(عليه السلام)زياد شد، موسى(عليه السلام)با ياران خود چنين سخن گفت: "هراسى به دل راه ندهيد، براى نجات خود از دست ظلم و ستم فرعون، از خدا يارى بخواهيد، در آنچه به شما مى رسد، صبر و شكيبايى كنيد، بدانيد كه زمين از آنِ خداست و خدا به هر كس كه بخواهد و شايسته بداند، واگذار مى كند و سرانجام نيك براى پرهيزكاران است".

    * * *


    ياران موسى(عليه السلام)انتظار داشتند كه با آمدن موسى(عليه السلام)، به سرعت همه كارها درست شود، آنان به موسى(عليه السلام)گفتند: "اى موسى ! قبل از اين كه تو بيايى ما در ظلم و ستم فرعون بوديم، او پيش از آمدن تو، فرزندان ما را مى كشت، زنانمان را به كنيزى مى گرفت، اكنون نيز كه تو آمده اى او ما را تهديد كرده است كه پسران ما را بكشد و زنانمان را به اسيرى بگيرد، پس ما از آمدن تو چه سودى برديم؟".
    موسى(عليه السلام)به آنان گفت: "اميدوارم كه خدا دشمن شما را نابود كند و شما را جانشين آنان قرار دهد، روزى كه دشمن شما نابود شود، روز امتحان شما فرا مى رسد، خدا به همه چيز آگاه و داناست، او شما را در آن روز، امتحان خواهد كرد كه آيا شكر نعمت هاى او را به جا مى آوريد يا ناسپاسى مى كنيد".
    پيروزى در سايه صبر و استقامت به دست مى آيد، مؤمنان بايد بر سختى ها صبر كنند و يقين داشته باشند كه وعده تو فرا مى رسد.
    اين قانون توست، تو به كافران مهلت مى دهى شايد توبه كنند و از كفر دست بردارند، تو آنان را به سختى ها و گرفتارى ها مبتلا مى كنى تا شايد از خواب غفلت بيدار شوند. مصر كشور حاصلخيزى بود، تو خشكسالى را براى آنان مقرّر كردى و آنان چندين سال گرفتار كمبود محصولات غذايى شدند، شايد پند گيرند و از كفر دست بردارند.
    امّا افسوس كه فرعونيان از اين ماجرا، درس نگرفتند، وقتى كه اوضاع طبق ميل آنان بود مى گفتند: "اين وضعيّت به خاطر شايستگى خودمان است"، وقتى هم كه خشكسالى مى شد و آنان در سختى قرار مى گرفتند مى گفتند: "اين بلاها به خاطر شومى و بدقدمى موسى و ياران اوست".
    اين سخن آنان، سخن باطلى بود، زيرا بلاها و سختى هاى آنان، ربطى به موسى(عليه السلام)و ياران او نداشت، آنان حقّ نداشتند موسى(عليه السلام)را بد قدم و شوم بدانند و به او فال بد بزنند. آنان در كفر و ظلم و ستم غوطهور بودند، آن سختى ها و بلاها به خاطر گناهانشان بود، امّا آنان نمى دانستند.
    وقتى آنان به خشكسالى مبتلا شدند، موسى(عليه السلام)به آنان گفت:
    ــ اى مردم ! دست از بُت پرستى برداريد و به خداى يگانه ايمان بياوريد تا خدا بار ديگر رحمت خود را بر شما نازل كند.
    ــ اى موسى ! ما مى دانيم كه اين خشكسالى به خاطر جادوگرى توست، اگر تو معجزه ديگرى هم بياورى و ما را به وسيله آن سحر و جادو كنى، ما باز به تو ايمان نخواهيم آورد.
    آرى، جهل و نادانى اين مردم آنقدر زياد بود كه فكر مى كردند موسى(عليه السلام)آنان را جادو كرده است، آنان در راه كفر خود پافشارى مى كردند و حاضر نبودند به دين موسى(عليه السلام)ايمان بياورند.
    آرى، دستگاه تبليغاتى فرعون كارى كرده بود كه مردم مصر، موسى(عليه السلام)را به عنوان جادوگر مى شناختند، اين بهترين كارى بود كه فرعون مى توانست با آن، مانع رشد و نفوذ موسى(عليه السلام)در ميان مردم مصر بشود.

    * * *


    كشور مصر، كشورى آباد بود و آبادانى آن به خاطر رود نيل بود، فرعون خود را صاحبِ رود نيل مى دانست. فرعون بُت پرست بود و خودش را پروردگار مردم مصر مى دانست.
    در آيه 127 اين سوره آمده است كه پيروان فرعون به او گفتند: "چرا موسى و يارانش را به حال خود رها كرده اى تا در زمين فساد كنند و پرستش تو و خدايان تو را رها كنند؟".
    در آيه 14 سوره نازعات چنين مى خوانيم: "فرعون به مردم گفت: من پروردگار بزرگ شما هستم".
    در آيه 38 سوره قصص آمده است كه فرعون به موسى(عليه السلام)گفت: "من خدايى غير از خود نمى شناسم".
    وقتى اين سه آيه را با هم بررسى مى كنيم به اين نتيجه مى رسيم:
    1 - مردم مصر به خدايان آسمان و خداى زمين باور داشتند، آنان فرعون را خداىِ زمين و صاحب رود نيل مى دانستند.
    2 - مردم مصر و حتّى خود فرعون، خدايان آسمان را مى پرستيدند. فرعون قدرت خود را از خداى آسمان ها مى دانست.
    3 - خداى آسمان ها در نظر آنان در بُت ها جلوه كرده بود، آنان در مقابل بت ها سجده مى كردند و بر اين باور بودند كه روحِ خدايان آسمان در اين بت ها جلوه كرده است.
    4 - مردم مصر با يكتاپرستى فاصله زيادى داشتند، آنان هم بُت هاى مختلف را مى پرستيدند و هم در مقابل فرعون به عنوان خداىِ زمين سجده مى كردند.

    * * *


نوشته ها در باره این

نظر شما

.شما در حال ارسال نظر براي ۱۷۵: از كتاب تفسير باران، جلد سوم نوشته مهدى خداميان هستید

‌اگر مي خواهيد مطلب ديگري - كه ربطي به اين ندارد- براي من بفرستيداينجا را كليك كنيد.


عنوان این فیلد نمی تواند خالی باشد.
متن نظر شما
لطفا ایمیل خود را وارد کنید * این فیلد نمی تواند خالی باشد.لطفا ایمیل را صحیح وارد نمایید.
لطفا نام خود را وارد نمایید


ابتدای متن