کتب دکتر مهدی خدامیان آرانی - سایت نابناک

سایت استاد مهدي خداميان آرانی

در حال بارگذاری

    اَنعام: آيه ۷۴

      اَنعام: آيه ۷۴


    وَإِذْ قَالَ إِبْرَاهِيمُ لاَِبِيهِ آَزَرَ أَتَتَّخِذُ أَصْنَامًا آَلِهَةً إِنِّي أَرَاكَ وَقَوْمَكَ فِي ضَلَال مُبِين (74 )
    از ابراهيم(عليه السلام)سخن مى گويى، ابراهيم(عليه السلام)يكى از پيامبران بزرگ تو بود، وقتى او كوچك بود، پدرش از دنيا رفت، براى همين عمويش، "آذر" او را بزرگ كرد، او عمويش را پدر خطاب مى كرد.[102]
    آذر بت پرست بود و دوست داشت كه ابراهيم(عليه السلام)هم مانند او بُت ها را بپرستد، امّا ابراهيم(عليه السلام)به او چنين گفت: "چرا بُت ها را به عنوان خداى خود، پرستش مى كنى؟ تو و قبيله ات در گمراهى آشكار هستيد".
    تو در اينجا از آذر به عنوان "پدر" ابراهيم ياد مى كنى، در حالى كه او عموى ابراهيم(عليه السلام)بود، به راستى هدف تو از اين سخن چيست؟
    آذر، ابراهيم(عليه السلام)را بزرگ كرده بود و بر او سلطه داشت، ابراهيم(عليه السلام)مى خواست در برابر سرپرستى كه او را به كفر فرا مى خواند، ايستادگى كند و او را از انحراف بزرگى كه داشت، برحذر دارد.
    اين نكته مهمّى است كه بايد به آن توجّه كرد، اگر تو مى گفتى كه ابراهيم(عليه السلام)عمويش آذر را گمراه خواند، اين پيام به من منتقل نمى شد، اهميّت كار ابراهيم(عليه السلام)اين بود كه در مقابل كسى ايستاد كه نقش پدر را براى او داشت و بر او سلطه داشت.
    تو مى خواهى به من بگويى كه هرگز تحتِ تأثير قدرت برتر از خودم قرار نگيرم، اگر پدر يا جامعه يا حكومت مرا به راهى فرا خواندند كه رضاى تو در آن نيست، هرگز آن را نپذيرم، بايد مانند ابراهيم(عليه السلام)در مقابل گمراهى بايستم.

    * * *


    در قرآن مورد ديگرى پيدا كردم كه از "عمو" به عنوان "پدر" ياد شده است.
    در سوره بقره آيه 133 اين ماجرا ذكر شده است: وقتى يعقوب(عليه السلام)احساس كرد كه ديگر مرگ او فرا رسيده است، فرزندان خود را صدا زد و به آنان گفت: بعد از مرگِ من چه كسى را مى پرستيد؟ آن ها در جواب گفتند: ما خداى تو و خداى پدران تو، ابراهيم و اسماعيل و اسحاق(عليهم السلام)را مى پرستيم.
    من بايد در اين آيه دقّت كنم، فرزندان يعقوب(عليه السلام)گفتند ما از دين پدران تو پيروى مى كنيم و نام سه نفر را به عنوان پدران يعقوب(عليه السلام)ذكر كردند:
    1 - ابراهيم: او پدربزرگ يعقوب بود.
    2 - اسحاق: او پدر يعقوب بود.
    3 - اسماعيل: او عموى يعقوب بود.
    نكته جالب اين است كه در اين آيه، اسماعيل كه "عموىِ يعقوب" است، به عنوان "پدر يعقوب" ذكر شده است.
    من نتيجه مى گيرم كه در قرآن، گاهى اوقات، واژه "پدر" آمده است، امّا منظور از اين واژه، "عمو" مى باشد. در داستان ابراهيم(عليه السلام)نيز، آذر كه "عموى ابراهيم" است به عنوان "پدر ابراهيم" ذكر شده است.

    * * *


نوشته ها در باره این

نظر شما

.شما در حال ارسال نظر براي ۹۳: از كتاب تفسير باران، جلد سوم نوشته مهدى خداميان هستید

‌اگر مي خواهيد مطلب ديگري - كه ربطي به اين ندارد- براي من بفرستيداينجا را كليك كنيد.


عنوان این فیلد نمی تواند خالی باشد.
متن نظر شما
لطفا ایمیل خود را وارد کنید * این فیلد نمی تواند خالی باشد.لطفا ایمیل را صحیح وارد نمایید.
لطفا نام خود را وارد نمایید


ابتدای متن