کتب دکتر مهدی خدامیان آرانی - سایت نابناک

سایت استاد مهدي خداميان آرانی

در حال بارگذاری

    اَعراف : آيه ۱۶۸ - ۱۶۳

      اَعراف : آيه ۱۶۸ - ۱۶۳


    وَاسْأَلْهُمْ عَنِ الْقَرْيَةِ الَّتِي كَانَتْ حَاضِرَةَ الْبَحْرِ إِذْ يَعْدُونَ فِي السَّبْتِ إِذْ تَأْتِيهِمْ حِيتَانُهُمْ يَوْمَ سَبْتِهِمْ شُرَّعًا وَيَوْمَ لَا يَسْبِتُونَ لَا تَأْتِيهِمْ كَذَلِكَ نَبْلُوهُمْ بِمَا كَانُوا يَفْسُقُونَ (163 ) وَإِذْ قَالَتْ أُمَّةٌ مِنْهُمْ لِمَ تَعِظُونَ قَوْمًا اللَّهُ مُهْلِكُهُمْ أَوْ مُعَذِّبُهُمْ عَذَابًا شَدِيدًا قَالُوا مَعْذِرَةً إِلَى رَبِّكُمْ وَلَعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ (164 ) فَلَمَّا نَسُوا مَا ذُكِّرُوا بِهِ أَنْجَيْنَا الَّذِينَ يَنْهَوْنَ عَنِ السُّوءِ وَأَخَذْنَا الَّذِينَ ظَلَمُوا بِعَذَاب بَئِيس بِمَا كَانُوا يَفْسُقُونَ (165 ) فَلَمَّا عَتَوْا عَنْ مَا نُهُوا عَنْهُ قُلْنَا لَهُمْ كُونُوا قِرَدَةً خَاسِئِينَ (166 ) وَإِذْ تَأَذَّنَ رَبُّكَ لَيَبْعَثَنَّ عَلَيْهِمْ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ مَنْ يَسُومُهُمْ سُوءَ الْعَذَابِ إِنَّ رَبَّكَ لَسَرِيعُ الْعِقَابِ وَإِنَّهُ لَغَفُورٌرَحِيمٌ (167 ) وَقَطَّعْنَاهُمْ فِي الاَْرْضِ أُمَمًا مِنْهُمُ الصَّالِحُونَ وَمِنْهُمْ دُونَ ذَلِكَ وَبَلَوْنَاهُمْ بِالْحَسَنَاتِ وَالسَّيِّئَاتِ لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ (168 )
    در اينجا ماجراى گروهى از يهوديان را برايم ذكر مى كنى كه به "ياران روز شنبه" مشهور شده اند. آنان مردمى بودند كه كنار درياى سرخ زندگى مى كردند، تو به آنان فرمان داده بودى كه شنبه را روز تعطيلى خود قرار دهند و اين روز به كسب و كار نپردازند و در اين روز به ماهيگيرى نپردازند.
    تو خواستى آنان را امتحان كنى، روزهاى شنبه، ماهيان زيادى به سوى ساحل مى آمدند، امّا روزهاى ديگر، ماهيان كمترى به چشم مى آمد.
    طمع مال دنيا در قلب هاشان بيشتر شد، براى همين كنار ساحل حوضچه هايى ساختند، روزهاى شنبه صبر مى كردند تا ماهى ها وارد حوضچه ها شوند، بعد از آن، راه حوضچه ها را مى بستند و روز يكشنبه به صيد ماهى اقدام مى كردند. آن ها تصوّر مى كردند اين گونه مى توانند حكم تو را به بازى بگيرند.

    * * *


    مردم آن شهر در آن روز به سه دسته تقسيم مى شدند:
    اوّل: گروهى كه در روزهاى شنبه، ماهى مى گرفتند و پول زيادى هم به دست مى آوردند، چون در اين روز، ماهى هاى زيادى در دريا آشكار مى شد.
    دوم: گروهى كه بى طرف و بى خيال بودند، آنان خودشان ماهى نمى گرفتند امّا نهى از منكر هم نمى كردند.
    سوم: گروهى كه همواره مردم را از عذاب تو مى ترساندند و نهى از منكر مى كردند.

    * * *


    كسانى كه بى طرف و بى خيال بودند وقتى مى ديدند عدّه اى از مؤمنان نهى از منكر مى كنند به آنان مى گفتند:
    ــ چرا اين قدر خودتان را خسته مى كنيد؟ اين مردم كه به سخن شما گوش نمى كنند، خدا اگر بخواهد آنان را عذاب خواهد كرد.
    ــ وظيفه ما اين است كه نهى از منكر بنماييم، ما بايد به وظيفه خود عمل كنيم و كارى نداريم سخن ما نتيجه مى دهد يا نه. وقتى ما نهى از منكر مى كنيم، حجّت را بر آنان تمام مى كنيم، البتّه ممكن است سخن ما در دل آنان، مؤثّر افتد و آنان دست از گناه بردارند.

    * * *


    سرانجام تو تصميم گرفتى تا عذاب را بر آنان نازل كنى، گروهى كه نهى از منكر مى كردند را نجات دادى، امّا دو گروه ديگر را عذاب نمودى، كسانى كه روز شنبه ماهى صيد مى كردند و كسانى كه نهى از منكر نمى كردند را به عذاب سختى مبتلا ساختى، اين عذاب، نتيجه نافرمانى خود آنان بود.
    آرى، آنان نافرمانى تو را كردند و تو هم آنان را از رحمت خود دور كردى و آنان مسخ شدند و به شكل ميمون در آمدند و سه روز گذشت، بعد از آن، باران و بادى شديد بر آنان فرستادى و همه آنان نابود شدند.[151]

    * * *


نوشته ها در باره این

نظر شما

.شما در حال ارسال نظر براي ۱۸۸: از كتاب تفسير باران، جلد سوم نوشته مهدى خداميان هستید

‌اگر مي خواهيد مطلب ديگري - كه ربطي به اين ندارد- براي من بفرستيداينجا را كليك كنيد.


عنوان این فیلد نمی تواند خالی باشد.
متن نظر شما
لطفا ایمیل خود را وارد کنید * این فیلد نمی تواند خالی باشد.لطفا ایمیل را صحیح وارد نمایید.
لطفا نام خود را وارد نمایید


ابتدای متن