کتب دکتر مهدی خدامیان آرانی - سایت نابناک

سایت استاد مهدي خداميان آرانی

در حال بارگذاری

    اَعراف : آيه ۱۰۲ - ۹۶

      اَعراف : آيه ۱۰۲ - ۹۶


    وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَى آَمَنُوا وَاتَّقَوْا لَفَتَحْنَا عَلَيْهِمْ بَرَكَات مِنَ السَّمَاءِ وَالاَْرْضِ وَلَكِنْ كَذَّبُوا فَأَخَذْنَاهُمْ بِمَا كَانُوا يَكْسِبُونَ (96 )أَفَأَمِنَ أَهْلُ الْقُرَى أَنْ يَأْتِيَهُمْ بَأْسُنَا بَيَاتًا وَهُمْ نَائِمُونَ (97 ) أَوَأَمِنَ أَهْلُ الْقُرَى أَنْ يَأْتِيَهُمْ بَأْسُنَا ضُحًى وَهُمْ يَلْعَبُونَ (98 )أَفَأَمِنُوا مَكْرَ اللَّهِ فَلَا يَأْمَنُ مَكْرَ اللَّهِ إِلَّا الْقَوْمُ الْخَاسِرُونَ (99 ) أَوَلَمْ يَهْدِ لِلَّذِينَ يَرِثُونَ الاَْرْضَ مِنْ بَعْدِ أَهْلِهَا أَنْ لَوْ نَشَاءُ أَصَبْنَاهُمْ بِذُنُوبِهِمْ وَنَطْبَعُ عَلَى قُلُوبِهِمْ فَهُمْ لَا يَسْمَعُونَ (100 )تِلْكَ الْقُرَى نَقُصُّ عَلَيْكَ مِنْ أَنْبَائِهَا وَلَقَدْ جَاءَتْهُمْ رُسُلُهُمْ بِالْبَيِّنَاتِ فَمَا كَانُوا لِيُؤْمِنُوا بِمَا كَذَّبُوا مِنْ قَبْلُ كَذَلِكَ يَطْبَعُ اللَّهُ عَلَى قُلُوبِ الْكَافِرِينَ (101 ) وَمَا وَجَدْنَالاَِكْثَرِهِمْ مِنْ عَهْد وَإِنْ وَجَدْنَا أَكْثَرَهُمْ لَفَاسِقِينَ (102 )
    اگر مردم شهرها به تو و پيامبران تو ايمان مى آوردند و از گناهان دورى مى كردند، تو خير و بركت از آسمان و زمين بر آنان نازل مى كردى، امّا آنان پيامبران تو را تكذيب كردند و راه كفر را برگزيدند و تو هم آنان را به كيفر گناهانشان گرفتار نمودى و آنان را مجازات كردى.
    تو در اين دنيا به بندگان خود مهلت مى دهى و آنان را در انتخاب راه آزاد مى گذارى، همين مسأله سبب مى شود كه كافران دچار غرور و غفلت شوند، آنان وقتى مى بينند كه با ظلم و كفرى كه دارند، عذابى بر آنان نازل نمى شود، احساس ايمنى از عذاب به آنان دست مى دهد و هيچ ترسى از عذاب تو به دل راه نمى دهند، آنان نمى دانند كه هر صبح و شام، ممكن است عذاب تو بر آنان نازل شود، اين سخن تو درباره آنان است: "آيا مردم شهرها در امان هستند از اين كه عذاب ما شب هنگام وقتى كه همه خوابند فرا رسد؟ آيا مردم شهرها در امان هستند از اين كه عذاب ما در هنگام روز در حالى كه آنان سرگرم كارشان هستند به سراغشان بيايد؟ آيا آنان از مجازات من در امان هستند؟ فقط تبهكاران خود را از مجازات من، در امان مى دانند و اين نشانه غفلت آنان است. شما جانشين كسانى هستيد كه قبلاً روى زمين زندگى مى كردند و به علّت كفر و گناه، نابود شدند، چرا از سرنوشت آنان عبرت نمى گيريد؟
    اگر من اراده كنم، همه گناهكاران را به كيفر مى رسانم، اگر بخواهم بر دل هاى آنان پرده ها مى افكنم كه ديگر نتوانند حقّ را درك كنند و سخن حقّ را بشنوند".

    * * *


    اين حكايت مردمانى بود كه قبلاً روى زمين زندگى مى كردند. نوح، هود، صالح، لوط و شعيب(عليهم السلام)را براى هدايت آنان فرستادى و آن پيامبران براى مردم، معجزات روشنى آوردند، امّا آنان سخنان پيامبران خود را دروغ شمردند و به آن ايمان نياوردند، تو هم بر دل آنان مهر زدى، تو به همه انسان ها، نور عقل و فطرت داده اى تا بتوانند راه سعادت را پيدا نمايند، امّا آنان سخنان پيامبران را انكار كردند، نتيجه كار آنان، اين بود كه نور عقل و فطرت در دل هايشان خاموش شد. اين قانون توست: هر كس لجاجت به خرج بدهد و بهانه جويى كند و معصيت تو را انجام دهد، نور فطرت از او گرفته مى شود.
    گويا آنان قرار بر اين گذاشته بودند كه به پيامبران تو ايمان نياورند، مشكل آنان، نادانى و جهل نبود، مشكل اين بود كه تصميم گرفته بودند كه ايمان نياورند.
    كسى كه در مسير انحرافى حركت كند، كفر و انحراف چنان در دلش نقش مى بندد كه ديگر نمى تواند از آن جدا بشود، اين خاصيّت تكرار يك عمل است، كسانى كه در كفر و گناه غوطهور مى شوند، ديگر نمى توانند از آن جدا بشوند، گويى كه بر دلشان مهر كفر زده شده است، آنان با اختيار خود، به چنين سرنوشتى مبتلا شده اند، خودشان اصرار بر گناه و كفر را انتخاب كرده اند و به اين نتيجه رسيده اند.
    بيشتر آنان بر عهد و پيمان خود وفادار نماندند، شكر نعمت هاى تو را به جا نياوردند و راه كفر و تبهكارى را انتخاب نمودند، از اين رو آنان به عذاب تو گرفتار شدند و همگى نابود شدند.

    * * *


    يك بار ديگر آيه 96 را مى خوانم: "اگر مردم به خدا و پيامبران ايمان مى آوردند و از گناهان دورى مى كردند، خدا خير و بركت از آسمان و زمين بر آنان نازل مى كرد".
    قدرى فكر مى كنم. به راستى، خير و بركت چيست؟
    چرا من فقط به بركات مادى فكر مى كنم؟ آيا آن كسى كه ثروت بسيارى دارد، امّا آرامش قلبى ندارد به خير و بركت رسيده است؟
    آيا انسان غربى كه غرق در تكنولوژى است به بركت رسيده است؟ آيا تكنولوژى مى تواند آرامش را به قلب انسان هديه كند؟
    هرگز.
    ممكن است كسى غرق در نعمت هاى مادى و ثروت ها باشد، امّا روح او ناآرام باشد، آن قدر ناآرام كه چاره را در "خودكشى" ببيند، بيشتر خودكشى ها در ميان انسان هايى است كه به بن بست ثروت رسيده اند.
    ثروتى كه انسان را به بن بست مى رساند، بركت نيست، كسى كه به يك زندگىِ پست، دل خوش مى كند به بركت نرسيده است.
    به راستى من كى اين حقيقت را خواهم فهميد؟
    وقتى كه مرگ به سراغم آيد، آن روز من بايد همه ثروت و دارايى خود را بگذارم و از اين دنيا بروم، آن وقت مى فهمم كه حقيقت دنيا، چيزى جز بازى نبوده است و فقط زندگى آخرت است كه زندگى واقعى است، زندگى آخرت، هرگز تمام شدنى نيست ! ابدى است.
    دنيا چيزى جز بازيچه اى فريبنده نيست، مردمى جمع مى شوند و به پندارهايى دل مى بندند، آنان همه سرمايه هاى وجودى خويش را صرف آن پندارها مى كنند و پس از مدّتى، همه مى ميرند و زير خاك پنهان مى شوند و همه چيز به دست فراموشى سپرده مى شود !
    خوشا به حال كسى كه از اين دنيا، براى خود توشه ايمان و عمل صالح برگيرد، اين توشه هرگز نابود نمى شود، اين گنجى است پربها كه زندگى جاويد در بهشت را براى او به ارمغان مى آورد. اين بركت واقعى است.



نوشته ها در باره این

نظر شما

.شما در حال ارسال نظر براي ۱۷۰: از كتاب تفسير باران، جلد سوم نوشته مهدى خداميان هستید

‌اگر مي خواهيد مطلب ديگري - كه ربطي به اين ندارد- براي من بفرستيداينجا را كليك كنيد.


عنوان این فیلد نمی تواند خالی باشد.
متن نظر شما
لطفا ایمیل خود را وارد کنید * این فیلد نمی تواند خالی باشد.لطفا ایمیل را صحیح وارد نمایید.
لطفا نام خود را وارد نمایید


ابتدای متن