کتب دکتر مهدی خدامیان آرانی - سایت نابناک

سایت استاد مهدي خداميان آرانی

در حال بارگذاری

    اَعراف : آيه ۱۷۴ - ۱۷۲

      اَعراف : آيه ۱۷۴ - ۱۷۲


    وَإِذْ أَخَذَ رَبُّكَ مِنْ بَنِي آَدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرِّيَّتَهُمْ وَأَشْهَدَهُمْ عَلَى أَنْفُسِهِمْ أَلَسْتُ بِرَبِّكُمْ قَالُوا بَلَى شَهِدْنَا أَنْ تَقُولُوا يَوْمَ الْقِيَامَةِ إِنَّا كُنَّا عَنْ هَذَا غَافِلِينَ (172 ) أَوْ تَقُولُوا إِنَّمَا أَشْرَكَ آَبَاؤُنَا مِنْ قَبْلُ وَكُنَّا ذُرِّيَّةً مِنْ بَعْدِهِمْ أَفَتُهْلِكُنَا بِمَا فَعَلَ الْمُبْطِلُونَ (173 )وَكَذَلِكَ نُفَصِّلُ الاَْيَاتِ وَلَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ (174 )
    برايم از پنج پيامبر بزرگ (نوح، هود، صالح، لوط و شعيب(عليهم السلام)) سخن گفتى، سپس از موسى(عليه السلام)و تلاش هاى او براى هدايت مردم حكايت ها نقل كردى، پيامبران تو وظيفه خود را انجام دادند، امّا بيشتر مردم سخن آنان را نپذيرفتند، آنان شيفته دنيا شدند و راه شيطان را برگزيدند.
    امّا تو در انسان نور فطرت را قرار دادى و استعداد درك حقيقت توحيد و يكتاپرستى را عنايت كردى. همه انسان ها داراى روح توحيد هستند، فطرت آنان بيدار است و با آن مى توانند تو را بشناسند و به سوى تو رهنمون شوند.
    درست است كه شيطان هر لحظه انسان را وسوسه مى كند و او را به راه گمراهى مى كشاند، امّا آمادگى براى پذيرش يگانگى تو در قلب هاى همه وجود دارد. تو در همه انسان ها، حسّى درونى را به امانت گذاشته اى كه آن حس، آن ها را به سوى تو فرا مى خواند.
    نور فطرت مى تواند باعث رستگارى انسان ها شود. در واقع، اين نور، سرمايه ارزشمندى براى انسان است. پيامبران تو با توجّه به اين سرمايه، انسان ها را به سوى تو فرا خواندند.

    * * *


    به راستى تو چه زمانى، نور فطرت را درون انسان ها قرار دادى؟
    اين سؤال من است و اين آيه، پاسخى به اين سؤال. تو در اين آيه از روزى سخن مى گويى كه تو از پشت فرزندان آدم، همه فرزندان آن ها را برگرفتى و آنان را بر خودشان گواه گرفتى و گفتى: آيا من پروردگار شما نيستم؟ آنان همه گفتند: "آرى، ما گواهى مى دهيم كه تو پروردگار ما هستى". به راستى آن روز چه روزى بود؟ تو چه زمانى به همه خود را معرّفى كردى و از آنان اعتراف گرفتى؟

    * * *


    نام او زراره است، او در شهر كوفه زندگى مى كند، همه او را به عنوان يكى از شاگردان امام باقر(عليه السلام)مى شناسند و به سخنان او اطمينان دارند.
    او دوست داشت بداند تفسير اين آيه چيست، براى همين يك بار كه به مدينه سفر كرده بود خدمت امام باقر(عليه السلام)رفت و از آن حضرت درباره اين آيه سؤال نمود.
    امام باقر(عليه السلام)در جواب چنين فرمود: "خدا همه فرزندان آدم را از پشت او بيرون آورد، آنان مانند ذرّه هاى كوچكى بودند. خدا در آن روز، خودش را به آنان معرّفى كرد...".[153]

    * * *


    اكنون مى فهمم كه اين آيه از چه روزى سخن مى گويد، روز ميثاق بزرگ، عالَم ذرّ. قبل از اين كه تو انسان ها را خلق كنى، آنان را به صورت ذرّه هاى كوچكى آفريدى و با آنان سخن گفتى، آنان تو را شناختند.
    در آن روز، همه تو و پيامبران تو را شناختند و به آن اعتراف كردند. آن روز، روز ميثاق بزرگ بود، اين كلّيات عالم ذرّ است، امّا جزئيّات آن براى ما معلوم نيست، امّا اصل مطلب، حقيقتى است كه امام باقر(عليه السلام)آن را براى ما بيان كرده است.

    * * *


    به راستى چرا تو چنين كردى؟ تو مى خواستى آنان در روز قيامت نگويند ما از اين امر بى خبر بوديم.
    كسى كه پدر و مادر او بُت پرست است و او هم از پدر و مادر خود پيروى كرده است، تو در روز قيامت او را به عذاب گرفتار مى سازى. اگر چنين كسى در روز قيامت به تو بگويد كه من نادان بودم، من از پدر و مادرم پيروى كردم و نمى دانستم يكتاپرستى چيست، آيا تو براى او پاسخى دارى؟
    جواب تو روشن و واضح است، تو در آن روز ميثاق، نور فطرت در وجود همه قرار دادى و به همه استعداد درك حقيقت توحيد و يكتاپرستى را عنايت كردى.
    در عالم ذرّ، خودت را به همه معرّفى كردى و از همه گواهى گرفتى، در وجود آنان، حسّى درونى را به امانت گذاشتى تا آن ها را به سوى يكتاپرستى رهنمون سازد.
    عالم ذرّ، عالَمى برتر و والاتر از اين جهانِ خاكى بود. (عالَمى كه به آن مَلَكوت مى گويند و از جنس دنياىِ فرشتگان است).
    سخن كسى كه در روز قيامت مى گويد من نادان بودم و پدر و مادرم، بُت پرست بودند، رد مى شود، زيرا او نداى فطرت خويش را شنيد و آن را انكار كرد، او به خاطر اين گرفتار عذاب خواهد شد كه به نداى فطرت خويش، پاسخى نداد.
    تو در اينجا از پيمان بزرگى سخن گفتى، اين پيمان، راز بزرگى است كه حقيقت وجودى انسان با آن معنا پيدا مى كند.
    تو اين گونه آيات خود را براى مردم بيان مى كنى تا در آن فكر كنند، باشد كه به سوى حقيقت بازگردند.
    آرى، نور فطرت، همان سرمايه اى است كه هر انسانى با خود دارد و همان براى هدايت و رستگارى او كافى است، افسوس كه گروهى به نداى فطرت خويش، پاسخ نمى دهند و خود را از سعادت و رستگارى محروم مى كنند.

    * * *


    تو دو راهنما براى هدايت انسان قرار داده اى:
    اوّل: نداى فطرت و سرمايه درونى كه از عالم ذرّ در او قرار داده اى.
    دوم: پيامبران كه فرستاده تو هستند و پيام تو را به انسان ها مى رسانند، تو آنان را با معجزات آشكار به سوى مردم فرستادى تا آنان را هدايت كنند.
    وقتى انسان، سخن پيامبران تو را مى شنود، آن سخن را آشنا مى يابد و آن را با نداى فطرت خويش هماهنگ مى يابد، البتّه تو به انسان اختيار داده اى، او بايد خودش راه خود را انتخاب كند. انسان حقّ بودن سخن پيامبران را درك مى كند و آن را با وجدان خود مى فهمد، بعد از آن، راه خود را انتخاب مى كند، يا ايمان مى آورد و يا راه كفر را برمى گزيند.

    * * *


نوشته ها در باره این

نظر شما

.شما در حال ارسال نظر براي ۱۹۱: از كتاب تفسير باران، جلد سوم نوشته مهدى خداميان هستید

‌اگر مي خواهيد مطلب ديگري - كه ربطي به اين ندارد- براي من بفرستيداينجا را كليك كنيد.


عنوان این فیلد نمی تواند خالی باشد.
متن نظر شما
لطفا ایمیل خود را وارد کنید * این فیلد نمی تواند خالی باشد.لطفا ایمیل را صحیح وارد نمایید.
لطفا نام خود را وارد نمایید


ابتدای متن