کتب دکتر مهدی خدامیان آرانی - سایت نابناک

سایت استاد مهدي خداميان آرانی

در حال بارگذاری

    اَعراف : آيه ۱۸۸

      اَعراف : آيه ۱۸۸


    قُلْ لَا أَمْلِكُ لِنَفْسِي نَفْعًا وَلَا ضَرًّا إِلَّا مَا شَاءَ اللَّهُ وَلَوْ كُنْتُ أَعْلَمُ الْغَيْبَ لَاسْتَكْثَرْتُ مِنَ الْخَيْرِ وَمَا مَسَّنِيَ السُّوءُ إِنْ أَنَا إِلَّا نَذِيرٌ وَبَشِيرٌ لِقَوْم يُؤْمِنُونَ (188 )
    وقتى بزرگان مكّه ديدند كه پيامبر به سؤال آنان پاسخ داد به فكر فرو رفتند، آنان تصميم گرفتند تا از پيامبر بپرسند: "اى محمّد ! تو مى گويى كه فرستاده خدا هستى و با او ارتباط دارى، پس چرا تو از گرانى و ارزانى اجناس در آينده خبر نمى دهى تا بتوانى سود ببرى و ثروت زيادى براى خود جمع كنى؟".[162]
    اكنون تو از پيامبر مى خواهى تا به آنان اين گونه جواب دهد: "اى مردم ! بدانيد من اختيار سود و زيان خودم را هم ندارم، نمى توانم سودى به دست آورم يا زيانى را دور سازم مگر آن كه خدا مرا بر آن آگاه سازد، اگر من علم غيب داشتم، براى خود، خير و مال و ثروت بيشترى فراهم مى آوردم و هرگز دچار فقر نمى شدم و بيمارى و ناتوانى به من نمى رسيد. من فقط بيم دهنده ام، شما را از عذاب روز قيامت مى ترسانم و مؤمنان را به بهشت خدا بشارت مى دهم.

    * * *


    منظور از علم غيب، آگاهى از اسرار پنهان جهان مى باشد. تو در اين آيه، به پيامبرت دستور مى دهى تا به همه اعلام كند كه پيامبر به خودى خود، علم غيب نمى داند، امّا وقتى آيه 26 و 27 سوره جنّ را مى خوانم، مى بينم كه تو در آنجا به اين نكته اشاره مى كنى كه به هر كدام از فرستادگانت كه بخواهى علم غيب مى دهى.
    من بايد در اين دو سخن تو فكر كنم، يك جا مى گويى كه پيامبر، علم غيب ندارد، جاى ديگر مى گويى كه به پيامبران، علم غيب مى دهى. منظور تو از اين سخنان چيست؟
    تو به پيامبر چيزهايى را ياد دادى كه از غيب است، اين علم را تو به او داده اى، اگر تو چيزى از غيب به او نياموزى، او غيب نمى داند.
    پس سخن صحيح اين است: پيامبر، از پيش خودش، علم غيب ندارد، اگر تو به او اين دانش را ندهى، او از اسرار جهان چيزى نمى داند، امّا وقتى تو به او اين دانش را مى دهى، او از برخى اسرار نهان جهان آگاهى پيدا مى كند.
    هدف تو اين است كه مبادا مسلمانان درباره مقام پيامبر، غلوّ و زياده روى كنند، آنان بايد بدانند كه پيامبر، بنده اى از بندگان توست، تو او را آفريده اى و البتّه به او مقامى بس بزرگ داده اى و او را بر اسرار جهان آگاه ساخته اى. او هرچه دارد از تو دارد، اگر لحظه اى تو لطف و عنايت خود را از او بردارى، او هيچ علم و دانشى نخواهد داشت.

    * * *


نوشته ها در باره این

نظر شما

.شما در حال ارسال نظر براي ۱۹۹: از كتاب تفسير باران، جلد سوم نوشته مهدى خداميان هستید

‌اگر مي خواهيد مطلب ديگري - كه ربطي به اين ندارد- براي من بفرستيداينجا را كليك كنيد.


عنوان این فیلد نمی تواند خالی باشد.
متن نظر شما
لطفا ایمیل خود را وارد کنید * این فیلد نمی تواند خالی باشد.لطفا ایمیل را صحیح وارد نمایید.
لطفا نام خود را وارد نمایید


ابتدای متن