وَلَا تَسُبُّوا الَّذِينَ يَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ فَيَسُبُّوا اللَّهَ عَدْوًا بِغَيْرِ عِلْم كَذَلِكَ زَيَّنَّا لِكُلِّ أُمَّة عَمَلَهُمْ ثُمَّ إِلَى رَبِّهِمْ مَرْجِعُهُمْ فَيُنَبِّئُهُمْ بِمَا كَانُوا يَعْمَلُونَ (108 )
بعضى از بُت پرستان مكه، مسلمانان را به جرم ايمان آوردن، اذيّت و آزار و شكنجه مى كردند، گاهى بعضى از مسلمانان كه گرفتار شكنجه ها مى شدند به بت ها ناسزا مى گفتند.
اكنون از آنان مى خواهى كه هرگز به بُت ها دشنام ندهند، زيرا اين كار سبب مى شود تا بُت پرستان از روى نادانى به تو دشنام بدهند. هرگز نمى توان كسى را با دشنام به اعتقاداتش از مسير غلط بازگرداند.
هر گروه و ملّتى، به عقايد و اعمال خود دلبستگى دارد، تو بُت پرستان را به حال خود رها مى كنى تا آنجا كه عقايد و كارهاى خود را زيبا مى بينند. تو به آنان فرصت مى دهى، امّا به زودى مرگ سراغ آنان مى آيد و مهلت آنان تمام مى شود و آنان براى حسابرسى به پيشگاه تو حاضر مى شوند و تو آنان را به سزاى كارهايشان مى رسانى.
* * *
تو در قرآن بارها از كافران بيزارى جسته اى و ظالمان را لعن كرده اى.
لعن و برائت با دشنام فرق دارد. تو از من مى خواهى هرگز به دشمنان تو، دشنام ندهم، امّا وظيفه دارم كه از آنان بيزارى بجويم و تبرّا داشته باشم.
تبرّا يعنى چه؟
با دشمنان تو دشمن بودن.
من مى توانم بُت ها و بُت پرستان را لعنت كنم، لعنت، هرگز دشنام نيست، من مى گويم: "خدايا ! آن بُت ها و پيروان آن بُت ها را از رحمت خود دور كن"، اين معناى لعنت است.
من براى زندگى در اين دنيا دو راه بيشتر ندارم، يا بايد به حزب تو بپيوندم يا به حزب شيطان. تبرّا از دشمنان تو و لعنت كردن به آنان، يعنى: "شيطان ستيزى و شيطان گريزى !".
* * *