کتب دکتر مهدی خدامیان آرانی - سایت نابناک

سایت استاد مهدي خداميان آرانی

در حال بارگذاری

    اَعراف : آيه ۱۷۷ - ۱۷۵

      اَعراف : آيه ۱۷۷ - ۱۷۵


    وَاتْلُ عَلَيْهِمْ نَبَأَ الَّذِي آَتَيْنَاهُ آَيَاتِنَا فَانْسَلَخَ مِنْهَا فَأَتْبَعَهُ الشَّيْطَانُ فَكَانَ مِنَ الْغَاوِينَ (175 ) وَلَوْ شِئْنَا لَرَفَعْنَاهُ بِهَا وَلَكِنَّهُ أَخْلَدَ إِلَى الاَْرْضِ وَاتَّبَعَ هَوَاهُ فَمَثَلُهُ كَمَثَلِ الْكَلْبِ إِنْ تَحْمِلْ عَلَيْهِ يَلْهَثْ أَوْ تَتْرُكْهُ يَلْهَثْ ذَلِكَ مَثَلُ الْقَوْمِ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآَيَاتِنَا فَاقْصُصِ الْقَصَصَ لَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ (176 ) سَاءَ مَثَلًا الْقَوْمُ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآَيَاتِنَا وَأَنْفُسَهُمْ كَانُوا يَظْلِمُونَ (177 )
    شايد انسان بتواند همه اطرافيان خود را فريب بدهد، امّا هرگز نمى تواند خود را فريب بدهد، انسان هر كارى بكند، باز فطرت او، حقيقت را مى فهمد. در سخت ترين شرايط، انسان به راحتى مى تواند بفهمد كه آيا راه حقّ را انتخاب كرده است يا نه. نور فطرت همواره با او همراه است.
    در اينجا از شخصى به نام "بَلعَم" برايم سخن مى گويى، او توانست مردمى را كه اطراف او جمع شده بودند فريب بدهد، امّا نتوانست فطرت خود را فريب بدهد، او مى دانست كه راه گمراهى را انتخاب نموده است.
    بَلعَم كه بود؟ ماجراى او چه بود؟
    او در زمان موسى(عليه السلام)زندگى مى كرد، از علم و دانش زيادى برخوردار بود، او اسم اعظم تو را مى دانست و دعايش مستجاب بود.
    زمانى كه فرعون تصميم داشت موسى(عليه السلام)را نابود كند، به فكر آن افتاد تا از بَلعَم براى هدف خويش استفاده كند. فرعون براى بَلعَم پول و ثروت زيادى فرستاد و از او خواست تا بر موسى(عليه السلام)نفرين كند تا او و يارانش نابود شوند.
    بَلعَم اين پيشنهاد فرعون را پذيرفت، امّا وقتى خواست بر موسى(عليه السلام)نفرين كند، اسم اعظم را فراموش كرد و هرچه تلاش كرد نتوانست آن را به ياد آورد. بَلعَم با اين كار خود را از آن نعمت هايى كه به او داده بودى محروم كرد و شيطان به او دست يافت و او از گمراهان شد.[154]
    اگر تو مى خواستى مى توانستى به اجبار بَلعَم را در مسير حقّ نگاه دارى و مقام او را بالا ببرى، امّا اجبارِ انسان ها به انجام كارى، با قانون تو منافات دارد، تو انسان را آزاد آفريده اى، راه خوب و بد را به او نشان دادى، خود او بايد راه خود را انتخاب كند. وقتى بَلعَم راه شيطان را انتخاب كرد، تو او را به حال خود رها كردى.
    به راستى چرا بعلم به چنين سرنوشتى مبتلا شد؟ او شيفته دنيا بود و نسبت به ثروت و مال دنيا، عطش زيادى داشت.
    او مانند سگى است كه هميشه زبان خود را به علامت تشنگى بيرون آورده است، اگر به او حمله كنى، دهانش باز و زبانش بيرون است، اگر او را به حال خود رها كنى، باز چنين است و فرقى به حال او ندارد.
    اين مثل كسانى است كه آيات تو را انكار كردند. از ما مى خواهى تا اين داستان ها را براى ديگران بازگو كنيم شايد آنان فكر كنند، افرادى مثل بلعم، بر اثر حرص به دنيا، هميشه حالت عطش بى پايان دارند و همواره به دنبال دنيا و ثروت آن مى باشند، آنان هيچ گاه از ثروت دنيا، سير نمى شوند.
    به راستى كه حكايت كسانى كه سخنان تو را دروغ شمردند، چه حكايت بدى است ! آنان به خودشان ظلم كردند و خود را از خوشبختى محروم ساختند.

    * * *


نوشته ها در باره این

نظر شما

.شما در حال ارسال نظر براي ۱۹۲: از كتاب تفسير باران، جلد سوم نوشته مهدى خداميان هستید

‌اگر مي خواهيد مطلب ديگري - كه ربطي به اين ندارد- براي من بفرستيداينجا را كليك كنيد.


عنوان این فیلد نمی تواند خالی باشد.
متن نظر شما
لطفا ایمیل خود را وارد کنید * این فیلد نمی تواند خالی باشد.لطفا ایمیل را صحیح وارد نمایید.
لطفا نام خود را وارد نمایید


ابتدای متن