قُلْ إِنَّمَا حَرَّمَ رَبِّيَ الْفَوَاحِشَ مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَمَا بَطَنَ وَالاِْثْمَ وَالْبَغْيَ بِغَيْرِ الْحَقِّ وَأَنْ تُشْرِكُوا بِاللَّهِ مَا لَمْ يُنَزِّلْ بِهِ سُلْطَانًا وَأَنْ تَقُولُوا عَلَى اللَّهِ مَا لَا تَعْلَمُونَ (33 )
تو كارهاى زشت را حرام كرده اى، چه اين كارها آشكار باشد چه پنهان. همچنين تو تجاوز به حقوق ديگران را حرام نموده اى و نيز از ما خواسته اى تا هرگز كسى يا چيزى را شريك تو قرار ندهيم، تو خداى يگانه هستى و هيچ، شريكى ندارى.
عدّه اى به تو سخنانى را نسبت مى دهند كه تو هرگز آن سخنان را نگفته اى، آنان به نام دين، دستوراتى را به مردم مى دهند و مى گويند كه خدا اين چنين خواسته است. اين سخنان، دروغ است و هيچ اصل و اساسى ندارد. تو به همه هشدار مى دهى تا هرگز به دروغ به تو سخنى را نسبت ندهند.
قبل از اسلام، بزرگان مكّه اين قانون را پيش خود ساخته بودند و آن را به تو نسبت مى دادند، آنان به مردم مى گفتند كسى كه براى طواف كعبه مى آيد بايد لباس مردم مكّه را به تن كند و اگر اين لباس را نمى تواند تهيّه كند بايد لخت و عريان طواف كند.
[134] آرى، در هر زمانى اين افراد پيدا مى شوند، من بايد مواظب باشم كه فريب آنان را نخورم، مبادا سخنانى را كه اصل و اساسى ندارند، به نام دين قبول كنم. بايد هشيار باشم، همواره و در همه جا به دنبال دليل باشم.