کتب دکتر مهدی خدامیان آرانی - سایت نابناک

سایت استاد مهدي خداميان آرانی

در حال بارگذاری

    اَعراف : آيه ۳۰ - ۲۸

      اَعراف : آيه ۳۰ - ۲۸


    وَإِذَا فَعَلُوا فَاحِشَةً قَالُوا وَجَدْنَا عَلَيْهَا آَبَاءَنَا وَاللَّهُ أَمَرَنَا بِهَا قُلْ إِنَّ اللَّهَ لَا يَأْمُرُ بِالْفَحْشَاءِ أَتَقُولُونَ عَلَى اللَّهِ مَا لَا تَعْلَمُونَ (28 )قُلْ أَمَرَ رَبِّي بِالْقِسْطِ وَأَقِيمُوا وُجُوهَكُمْ عِنْدَ كُلِّ مَسْجِد وَادْعُوهُ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ كَمَا بَدَأَكُمْ تَعُودُونَ (29 )فَرِيقًا هَدَى وَفَرِيقًا حَقَّ عَلَيْهِمُ الضَّلَالَةُ إِنَّهُمُ اتَّخَذُوا الشَّيَاطِينَ أَوْلِيَاءَ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَيَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ مُهْتَدُونَ (30 )
    شيطان براى فريب انسان، برنامه دارد، او اعمال گذشتگان را براى انسان زيبا جلوه مى دهد و به همين دليل، انسان هايى كه از نور ايمان بى بهره اند، راه و روش پدران خود را ادامه مى دهند و به راحتى گناه و معصيت مى كنند.
    اگر به آنان بگوييم چرا اين كارها را انجام مى دهيد، آنان در پاسخ مى گويند: "اين راه و رسمى است كه گذشتگان ما انجام مى دادند، ما هم به شيوه و رسم آنان عمل مى كنيم و اين دستور خداست".
    اين سخن آنان عجيب است، گناه انجام مى دهند و آن را به تو نسبت مى دهند.
    اكنون از پيامبر خود مى خواهى تا چنين سخن بگويد: "خدا هرگز به كارهاى زشت، فرمان نمى دهد، چرا شما به خدا اين سخن هاى دروغ را نسبت مى دهيد".
    من دوست دارم بدانم در زمان پيامبر، پيروان شيطان چه گناهى انجام مى دادند و آن را به تو نسبت مى دادند، بايد تاريخ را بخوانم.

    * * *


    سال ها پيش در مكّه هيچ نشانى از آبادى نبود. درّه اى خشك كه هيچ كس آن را نمى شناخت. تو به ابراهيم(عليه السلام)فرمان دادى تا فرزندش اسماعيل(عليه السلام)را همراه با مادرش به آنجا ببرد و كعبه را كه ويران شده بود، دوباره بسازد.
    ابراهيم(عليه السلام)از فلسطين به سوى مكّه رفت، او كعبه را بازسازى كرد، كار ساخت كعبه كه تمام شد، حضرت ابراهيم(عليه السلام)به فلسطين بازگشت و هاجر و اسماعيل(عليهما السلام)را كنار كعبه گذاشت.
    چند روز كه گذشت، گروهى از عرب ها، گذرشان به آنجا افتاد. آن ها وقتى آب زمزم را ديدند در آنجا منزل كردند. كم كم مردم زيادى در آنجا جمع شدند و شهر مكّه ساخته شد. بيشتر مردمِ اين شهر به دين ابراهيم(عليه السلام)ايمان آوردند.
    سال ها گذشت، آرام آرام شهرت كعبه به اطراف رسيد، مردم از هر گوشه و كنار براى طواف آن مى آمدند، زيرا حجّ از اعمالى بود كه در دين ابراهيم(عليه السلام)به آن تأكيد شده بود.
    شهر تا مدّتى در اختيار فرزندان اسماعيل(عليه السلام)بود; امّا بعد از مدّتى، گروهى از عرب ها شهر مكّه را در اختيار خود گرفتند.
    آن ها خود را خادمان كعبه خواندند و رسوم زيارت كعبه را تحريف كردند و از اين راه به ثروت زيادى رسيدند.
    يكى از قوانينى كه آن ها وضع كردند اين بود: "هر كس كه براى طواف كعبه مى آيد بايد حتماً لباس مردم شهر مكّه را به تن كند و اگر كسى اين لباس را نمى توانست تهيّه كند، بايد لباس هاى خود را از بدن بيرون بياورد و عريان طواف كند !!".[132]
    مردمى كه براى طواف كعبه مى آمدند، تصوّر مى كردند اين دستور توست، تو از زن و مرد آنان خواسته اى تا اگر پول ندارند كه لباس مردم مكّه را بخرند، لخت و عريان طواف كنند.
    رهبران مكّه به آن ها گفته اند شما با اين لباس هاى خود كه گناه انجام داده ايد نمى توانيد كعبه را طواف كنيد، يا بايد لباس ما را تهيّه كنيد يا آن كه با بدن عريان طواف كنيد.[133]
    امان از روزى كه دين وسيله اى براى فريب مردم شود !
    تو از ما مى خواهى تا هنگام عبادت لباس هاى زيباى خود را به تن كنيم.

    * * *


    تو هرگز به كارهاى زشت، فرمان نمى دهى، تو به خوبى ها و زيبايى ها فرمان مى دهى، مرا به عدالت و ميانه روى فرا مى خوانى، هم زياده روى بد است و هم كوتاهى كردن، زندگى من بايد بر اساس ميانه روى باشد.
    از من مى خواهى تا در مسجد كه خانه توست، تو را بخوانم، با تمام وجود به تو رو كنم و تو را پرستش كنم، از ريا و ظاهرفريبى دست بردارم، دين خود را خالص كنم و فراموش نكنم تو همان گونه كه مرا آفريدى، بار ديگر مرا در روز قيامت زنده مى كنى و براى حسابرسى به پيشگاه تو حاضر مى شوم.

    * * *


    تو به من حقّ انتخاب داده اى، من بايد راه خود را انتخاب كنم، انسان ها به دو دسته تقسيم مى شوند، دسته اى راه ايمان را انتخاب مى كنند و از نعمت هدايت تو بهره مند مى شوند.
    گروهى هم از شيطان پيروى مى كنند و به گمراهى مى افتند. تو آنان را به حال خود رها مى كنى و آنان شيطان را دوست خود مى گيرند و به دنبال وسوسه هاى او مى روند. شيطان همه وقت و همه جا، باطل را به صورت حقّ و زشتى ها را به صورت زيبايى ها جلوه مى دهد، انسان هاى گمراه فريب شيطان را مى خورند و كارهاى زشت خود را زيبا مى بينند و خيال مى كنند كه اهلِ هدايت هستند.

    * * *


نوشته ها در باره این

نظر شما

.شما در حال ارسال نظر براي ۱۴۷: از كتاب تفسير باران، جلد سوم نوشته مهدى خداميان هستید

‌اگر مي خواهيد مطلب ديگري - كه ربطي به اين ندارد- براي من بفرستيداينجا را كليك كنيد.


عنوان این فیلد نمی تواند خالی باشد.
متن نظر شما
لطفا ایمیل خود را وارد کنید * این فیلد نمی تواند خالی باشد.لطفا ایمیل را صحیح وارد نمایید.
لطفا نام خود را وارد نمایید


ابتدای متن