أَوَمَنْ كَانَ مَيْتًا فَأَحْيَيْنَاهُ وَجَعَلْنَا لَهُ نُورًا يَمْشِي بِهِ فِي النَّاسِ كَمَنْ مَثَلُهُ فِي الظُّلُمَاتِ لَيْسَ بِخَارِج مِنْهَا كَذَلِكَ زُيِّنَ لِلْكَافِرِينَ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ (122 )
خيلى وقت ها، "زندگى" را "زنده بودن" معنا مى كنم، در حالى كه اين طور نيست، زنده بودن، يعنى اين كه نفس بكشم، حرف بزنم، راه بروم و تصميم بگيرم، امّا نعمت زندگى، همانند چشمه نورى است كه از درون، وجود مرا نورانى مى كند.
كسى كه قلب او از نور ايمان، بهره اى ندارد، مرده اى بيش نيست، تو با نور ايمان قلب هاى مرده را زنده مى كنى.
كسى را كه تو هدايت كنى، براى او نور ايمان قرار دادى. او با آن نور، مى تواند حقّ را از باطل تشخيص دهد، او ميان مردم زندگى مى كند و راه سعادت خود را مى يابد و هرگز به دام جهالت نمى افتد، چنين كسى هرگز با كسى كه در تاريكى ها گرفتار شده است و از آن تاريكى ها بيرون نمى آيد، يكسان نيست. انسان موجود عجيبى است، وقتى او در تاريكىِ كفر گرفتار مى شود، كارهاى خود را زيبا مى بيند و به آن دلبسته مى گردد.
* * *
نام او "بُرَيد" بود و در كوفه زندگى مى كرد. او از ياران امام صادق(عليه السلام)بود. امام صادق(عليه السلام)او را خيلى دوست داشت و درباره او چنين فرمود: "بُرَيد از كسانى است كه ياد ما را در قلب ها زنده نگه داشت".
[117] در يكى از سفرها، بُرَيد به مدينه آمد و به خانه امام باقر(عليه السلام)رفت و درباره اين آيه از آن حضرت سؤال كرد. بُرَيد مى خواست ببيند امام اين آيه را چگونه تفسير مى كند.
امام نگاهى به او كرد و چنين فرمود:
ــ اى بُرَيد ! خدا در اين آيه از مرده اى سخن مى گويد كه براى او، نورى قرار مى دهد، آيا مى دانى منظور از "مرده" كيست؟
ــ فدايت شوم ! نمى دانم.
ــ مرده كسى است كه امام زمان خود را نشناسد. آيا مى دانى منظور از زنده شدن چيست؟
ــ نه. نمى دانم.
ــ كسى كه خدا به او معرفت امام زمانش را عنايت كند، او را زنده نموده است. اى بُرَيد ! تفسير اين آيه چنين است: "آيا آن كس كه مرده بود و امام خود را نمى شناخت و من او را با شناخت امام، زنده نمودم با كسى كه امام زمانش را نمى شناسد، يكسان است؟".
[118] وقتى بُرَيد اين سخن را مى شنود، اين آيه برايش بسيار معنا پيدا مى كند، زندگى واقعى در پرتو معرفت امام زمان است، او به ياد سخن پيامبر مى افتد كه فرمود: "كسى كه امام زمانش را نشناسد، با مرگ جاهليّت از دنيا مى رود".
* * *
من تو را شكر مى كنم كه به من عنايت كردى و من امام زمان خود را مى شناسم، من پيرو حضرت مهدى(عليه السلام)هستم، او پيشواى من است، تو از من خواسته اى تا ولايت او را بپذيرم.
مهدى(عليه السلام)، نماينده تو روى زمين است. او نورِ تو در آسمان ها و زمين است، او مايه هدايتِ همه است، مى دانم فقط از راه او مى توان به تو رسيد. هر كس با او بيگانه باشد، هرگز به مقصد نخواهد رسيد.
* * *