وَلَوْ جَعَلْنَاهُ مَلَكًا لَجَعَلْنَاهُ رَجُلًا وَلَلَبَسْنَا عَلَيْهِمْ مَا يَلْبِسُونَ (9 )
گروهى ديگر از بُت پرستان دوست داشتند تو فرشتگان را به عنوان پيامبر به زمين بفرستى، سؤال آنان اين بود كه چرا خدا يكى از انسان ها را به پيامبرى فرستاده است؟ اگر خدا فرشته اى به پيامبرى مى فرستاد، ما حتماً به او ايمان مى آورديم.
اگر قرار بود كه فرشته اى هم پيامبر بشود، بايد آن فرشته به شكل انسان در مى آمد تا همه بتوانند او را ببينند و سخنش را بشنوند، زيرا اگر فرشته به همان حالت خودش باقى مى ماند، همه نمى توانستند او را ببينند و مردم دچار حيرت بيشتر مى شدند، پس فرشته بايد به صورت انسان در مى آمد، در اين صورت باز هم عدّه اى مى گفتند كه او فرشته نيست و انسان است !
حكمت تو در اين بود كه بندگان برگزيده خود را به مقام پيامبرى رساندى و آنان را الگوى همه قرار دادى.
كسى كه مى خواهد الگوى انسان ها باشد بايد از جنس خود آن ها باشد، يوسف(عليه السلام)، پيامبر تو بود و وقتى زنى نامحرم او را به سوى خود فراخواند، تقوا پيشه كرد و براى همه انسان ها، الگوى عملى تقوا شد، اگر يوسف(عليه السلام)، فرشته بود، هرگز غريزه شهوت نداشت و تقواى او، براى انسان، الگو نبود.
* * *