لَقَدْ أَرْسَلْنَا نُوحًا إِلَى قَوْمِهِ فَقَالَ يَا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ مَا لَكُمْ مِنْ إِلَه غَيْرُهُ إِنِّي أَخَافُ عَلَيْكُمْ عَذَابَ يَوْم عَظِيم (59 ) قَالَ الْمَلاَُ مِنْ قَوْمِهِ إِنَّا لَنَرَاكَ فِي ضَلَال مُبِين (60 )قَالَ يَا قَوْمِ لَيْسَ بِي ضَلَالَةٌ وَلَكِنِّي رَسُولٌ مِنْ رَبِّ الْعَالَمِينَ (61 )أُبَلِّغُكُمْ رِسَالَاتِ رَبِّي وَأَنْصَحُ لَكُمْ وَأَعْلَمُ مِنَ اللَّهِ مَا لَا تَعْلَمُونَ (62 ) أَوَعَجِبْتُمْ أَنْ جَاءَكُمْ ذِكْرٌ مِنْ رَبِّكُمْ عَلَى رَجُل مِنْكُمْ لِيُنْذِرَكُمْ وَلِتَتَّقُوا وَلَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ (63 ) فَكَذَّبُوهُ فَأَنْجَيْنَاهُ وَالَّذِينَ مَعَهُ فِي الْفُلْكِ وَأَغْرَقْنَا الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآَيَاتِنَا إِنَّهُمْ كَانُوا قَوْمًا عَمِينَ (64 )
در اينجا از پنج پيامبر بزرگ خود برايم سخن مى گويى: نوح، هود، صالح، لوط و شعيب(عليهم السلام).
اين پنج پيامبر، به عنوان اوّلين معلّمان انسان ها بوده اند و مردم زمان خود را به سوى توحيد و يكتاپرستى فراخوانده اند. اين پيامبران از روى دلسوزى، مردم زمان خود را از عذاب ترساندند، امّا متأسّفانه كمتر كسى به سخن آنان گوش فرا داد و سرانجام عذاب تو بر آنان نازل شد.
ابتدا از حضرت نوح(عليه السلام)سخن مى گويى، تو او را به پيامبرى برگزيدى و به سوى قومش فرستادى، او به مردم گفت: "اى مردم ! خداى يكتا را بپرستيد كه جز او خدايى نيست، اگر سخن مرا نپذيريد و به پرستش بُت ها ادامه دهيد، بدانيد كه روز قيامت به عذاب گرفتار خواهيد شد، من از عذابى كه در انتظار شماست، هراسان هستم".
مردم وقتى اين سخن نوح(عليه السلام)را شنيدند در جواب گفتند: "اى نوح ! تو دچار گمراهى آشكارى شده اى ! تو از ما مى خواهى تا پرستش بُت ها را رها كنيم. اين چه سخنى است كه تو مى گويى؟".
نوح(عليه السلام)گفت: " من گمراه نشده ام، اين شما هستيد كه خطا مى رويد، من فرستاده و پيامبر خدا هستم، همان خدايى كه پروردگار جهانيان است، يكتاست و هيچ شريكى ندارد. من پيام و سخن خدا را براى شما مى گويم و خيرخواهانه شما را نصيحت مى كنم كه دست از پرستش اين بُت هاى بى جان برداريد و خداى يگانه را بپرستيد، خدا به من چيزهايى را وحى كرده است كه شما آن را نمى دانيد".
وقتى مردم اين سخن نوح(عليه السلام)را شنيدند، تعجّب كردند، آنان نمى دانستند كه وحى چيست و تو چگونه با انسانى مانند آنان سخن مى گويى، آنان با خود مى گفتند چگونه مى شود انسانى كه مانند ماست، فرستاده خدا و پيامبر او باشد.
اينجا بود كه نوح(عليه السلام)به آنان چنين گفت: "اى مردم ! آيا تعجّب مى كنيد كه خداى شما، كسى را براى هدايت شما بفرستد و به او وحى نازل كند تا شما را از عذاب روز قيامت بترساند و از شما بخواهد از گناهان دورى كنيد و مورد رحمت و مهربانى او قرار گيريد و به بهشت جاودان برويد؟".
آرى، اين قانون توست، تو پيامبران خود را از ميان انسان ها بر مى گزينى و براى همين آن ها مى توانند الگو باشند، پيامبرى كه از جنس بشر باشد مى تواند از دردها، نيازها و مسائل انسان باخبر باشد. اگر تو پيامبر را از ميان فرشتگان برمى انگيختى، او نمى توانست به درستى مشكلات و احتياجات انسان ها را درك كند.
افسوس كه گروه زيادى از مردم، سخنان نوح(عليه السلام)را تكذيب كردند و به او ايمان نياوردند، اينجا بود كه نوح(عليه السلام)نفرين كرد و تو طوفانى سهمگين فرستادى و همه آن كافران را نابود ساختى. قبل از فرا رسيدن طوفان به نوح(عليه السلام)دستور دادى تا به دست خود كشتى بسازد، وقتى طوفان فرا رسيد نوح(عليه السلام)و كسانى كه به او ايمان آورده بودند بر آن كشتى سوار شدند و از طوفان نجات پيدا كردند، آن روز همه كافران كه كوردل و نادان بودند و سخن حقّ را انكار كرده بودند، در دريا غرق شدند.
* * *