کتب دکتر مهدی خدامیان آرانی - سایت نابناک

سایت استاد مهدي خداميان آرانی

در حال بارگذاری

    اَعراف : آيه ۵۱ - ۴۶

      اَعراف : آيه ۵۱ - ۴۶


    وَبَيْنَهُمَا حِجَابٌ وَعَلَى الاَْعْرَافِ رِجَالٌ يَعْرِفُونَ كُلًّا بِسِيَماهُمْ وَنَادَوْا أَصْحَابَ الْجَنَّةِ أَنْ سَلَامٌ عَلَيْكُمْ لَمْ يَدْخُلُوهَا وَهُمْ يَطْمَعُونَ (46 ) وَإِذَا صُرِفَتْ أَبْصَارُهُمْ تِلْقَاءَ أَصْحَابِ النَّارِ قَالُوا رَبَّنَا لَا تَجْعَلْنَا مَعَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ (47 )وَنَادَى أَصْحَابُ الاَْعْرَافِ رِجَالًا يَعْرِفُونَهُمْ بِسِيَماهُمْ قَالُوا مَا أَغْنَى عَنْكُمْ جَمْعُكُمْ وَمَا كُنْتُمْ تَسْتَكْبِرُونَ (48 ) أَهَؤُلَاءِ الَّذِينَ أَقْسَمْتُمْ لَا يَنَالُهُمُ اللَّهُ بِرَحْمَة ادْخُلُوا الْجَنَّةَ لَا خَوْفٌ عَلَيْكُمْ وَلَا أَنْتُمْ تَحْزَنُونَ (49 ) وَنَادَى أَصْحَابُ النَّارِ أَصْحَابَ الْجَنَّةِ أَنْ أَفِيضُوا عَلَيْنَا مِنَ الْمَاءِ أَوْ مِمَّا رَزَقَكُمُ اللَّهُ قَالُوا إِنَّ اللَّهَ حَرَّمَهُمَا عَلَى الْكَافِرِينَ (50 ) الَّذِينَ اتَّخَذُوا دِينَهُمْ لَهْوًا وَلَعِبًا وَغَرَّتْهُمُ الْحَيَاةُ الدُّنْيَافَالْيَوْمَ نَنْسَاهُمْ كَمَا نَسُوا لِقَاءَ يَوْمِهِمْ هَذَا وَمَا كَانُوا بِآَيَاتِنَا يَجْحَدُونَ (51 )
    درست است كه اهل بهشت، اهل جهنّم را مى بينند، امّا اين طور نيست كه نسيم خنك بهشت به اهل جهنّم برسد يا گرماى سوزان جهنّم به اهل بهشت آزارى برساند، تو بين بهشت و جهنّم، حجاب و پرده قرار داده اى.
    در روز قيامت، همه بايد از پل "صراط" عبور كنند، "صراط" پلى است كه از روى جهنّم مى گذرد، وقتى گناهكاران از اين پل عبور مى كنند، به داخل جهنّم سقوط مى كنند.[136]
    از طرف ديگر، تو در كنار پل صراط، مكان هاى بلندى را آماده كرده اى تا گروهى از بندگان خوبت در آنجا بايستند، نام مكان بلند، "اعراف" است.
    در زبان عربى به جاى بلند كه مانند تپّه است، "اعراف" مى گويند. از بالاى آن بلندى ها، هم بهشت و هم جهنّم نمايان است. كسانى كه آنجا هستند بندگان برگزيده تو هستند، آنان مى دانند چه كسانى اهل بهشت مى شوند و چه كسانى از روى پل صراط به جهنّم سقوط مى كنند. آنان براى مؤمنانى كه گناهكار هستند، دعا مى كنند و تو هم شفاعت آنان را مى پذيرى، اين مقامى است بزرگ كه تو به آنان داده اى.

    * * *


    نام من "بَشير" است، از شاگردان امام صادق(عليه السلام)هستم، دوست دارم بدانم كسانى كه در بلندى "اعراف" مى ايستند و گناهكارانى كه اهل ايمان بودند را شفاعت مى كنند، كيستند؟
    امروز مى خواهم به خانه امام صادق(عليه السلام)بروم و اين آيه قرآن را براى آن حضرت بخوانم و سؤال خود را بپرسم.
    فرصت خوبى براى سؤال است، رو به امام مى كنم و مى گويم:
    ــ آقاى من ! خدا در قرآن از "اعراف" سخن گفته است، چه كسانى بر آنجا قرار مى گيرند؟
    ــ "اعراف"، مكانى بلند است كه بين بهشت و جهنّم واقع شده است. در روز قيامت، محمّد(صلى الله عليه وآله)، على، حسن، حسين، فاطمه و خديجه(عليهم السلام)در آنجا قرار مى گيرند.
    ــ براى چه آنان در آنجا خواهند بود؟
    ــ در روز قيامت، همه بايد از پل صراط عبور كنند، در آن روز، آنان شيعيان خود را صدا مى زنند، شيعيان صداى آنان را مى شنوند و به سوى آنان مى روند. آنان نام و مشخّصات شيعيان خود را مى دانند. در آن روز، آنان دست شيعيان خود را مى گيرند و از روى پل صراط عبور مى دهند و آنان را وارد بهشت مى كنند.[137]

    * * *


    من وقتى اين سخن را مى شنوم، به فكر فرو مى روم، كاش در هنگام ترجمه قرآن بيشتر دقّت مى كرديم !
    در اين آيه، كلمه "رجال" به كار رفته است. اين كلمه در زبان عربى دو معنا دارد: مردان، افراد.
    به بيش از چهل ترجمه قرآن و تفسير فارسى قرآن مراجعه كردم، ديدم كه همه در اين آيه، كلمه "رجال" را به "مردان" ترجمه كرده اند.[138]
    اگر اين سخن را بپذيريم، معناى آيه اين مى شود: "در بلندى بين بهشت و جهنّم، مردانى هستند..."، ولى امام صادق(عليه السلام)در سخن خود براى ما بيان كردند كه در بالاى آن بلندى بين بهشت و جهنّم كه "اعراف" نام دارد، فاطمه (دختر پيامبر) و خديجه (همسر پيامبر) هم هستند.
    اگر كلمه "رجال" را "مردان" ترجمه كنيم، هر كس اين ترجمه را بخواند، فكر مى كند كه سخن امام صادق(عليه السلام)مخالف قرآن است. جوانى كه از زبان عربى آگاهى كامل ندارد، فكر مى كند قرآن فقط از مردانى سخن مى گويد كه بر بلندى ها بين بهشت و جهنّم ايستاده اند و اين سؤال پيش مى آيد كه چرا امام صادق(عليه السلام)از فاطمه و خديجه(عليهما السلام)كه زن هستند سخن به ميان مى آورد؟ چرا امام صادق(عليه السلام)مى فرمايد كه بر آن بلندى ها، فاطمه و خديجه(عليهما السلام)مى ايستند و شفاعت مى كنند؟ آنان كه از گروه مردان نيستند؟
    ترجمه صحيح اين است: "بر بلندى بين بهشت و جهنّم، افرادى ايستاده اند..."، اين ترجمه، كاملاً با سخن امام صادق(عليه السلام)هماهنگ است. آرى، بين بهشت و جهنّم افرادى (كه بهترين بندگان خدا هستند و بعضى مرد و بعضى زن هستند)، ايستاده اند تا از شيعيان گناهكار خود شفاعت كنند.

    * * *


    روز قيامت برپا شده است، همه براى حسابرسى به پيشگاه تو حاضر شده اند، فرشتگان بهشت را براى بندگان خوب تو آماده كرده اند.
    در آن روز، مردم به سه دسته تقسيم مى شوند:
    گروه اوّل: كسانى كه به تو و قرآن تو ايمان داشتند و عمل صالح انجام داده اند و از گناهان دورى كرده اند. آنان به سوى پل صراط مى روند و به سلامت از آن عبور مى كنند و وارد بهشت مى شوند.
    گروه دوم: كسانى كه راه كفر را انتخاب كردند و به تو و قرآن و پيامبر تو ايمان نياوردند. آنان وقتى به پل صراط مى رسند، از بالاى آن به داخل جهنّم سقوط مى كنند و در آتش عذاب تو گرفتار مى شوند.
    گروه سوم: كسانى كه به تو و قرآن تو ايمان داشته اند، امّا شيطان آنان را فريب داده است و گناهانى انجام داده اند، آنان اميدوارند كه تو گناه آنان را ببخشى و آنان را وارد بهشت كنى. اكنون سخن از اين گروه سوم است. فرشتگان تو به آنان دستور مى دهند تا از روى پل صراط عبور كنند، پلى كه از روى جهنّم مى گذرد، صحنه عجيبى است، ترس و اضطراب تمام وجود آنان را فرا مى گيرد. آنان در دنيا به تو و پيامبر ايمان داشتند و شيعه على(عليه السلام)و فرزندان پاك او بودند، اكنون در انتظار شفاعت پيامبر و امامان هستند.
    پيامبر و دوازده امام و فاطمه و خديجه(عليهم السلام)بر بلندى هاى كنار پل صراط ايستاده اند، نگاه آنان به شيعيان گناهكار (گروه سوم) مى افتد. رو به آنان مى كنند و به آنان مى گويند: سلام و درود خدا بر شما ! بهشت را ببينيد، به دوستان خود نگاه كنيد كه اكنون در بهشت منزل كرده اند، آنان بندگان خوب خدا بودند و بدون هيچ معطّلى به بهشت رفتند. به زير پايتان نگاه كنيد، دشمنان خدا در آنجا گرفتار آتش شده اند.
    وقتى نگاه آنان به داخل جهنّم مى افتد، دست به دعا برمى دارند و مى گويند: "بارخدايا ! ما را با اين گروه ستمگر قرار مده".

    * * *


    پيامبر و همراهان او كه در بلندى ها ايستاده اند رو به اهل جهنّم مى كنند و با آنان چنين سخن مى گويند: "شما در دنيا ثروت زيادى جمع كرديد و به آن دل خوش داشتيد، ديديد كه آن ثروت ها به شما سودى نرساند ! ديديد كه غرور و تكبّر شما براى شما فايده اى نداشت و شما اكنون گرفتار آتش شده ايد. به بهشت نگاه كنيد، آيا اهل بهشت را مى شناسيد؟ آنان در دنيا، فقير و ناتوان بودند و شما خود را برتر از آنان مى دانستيد و مى گفتيد كه هرگز آنان به بهشت نخواهند رفت، آيا يادتان هست كه آنان را حقير مى شمرديد؟ اكنون چشم باز كنيد، ببينيد كه چگونه در بهشت از نعمت هاى خدا بهره مند شده اند".

    * * *


    اكنون لحظه شفاعت است، تو به پيامبر و امامان معصوم وعده شفاعت داده اى و به آنان قول دادى كه دعاى آنان را درباره دوستانشان مستجاب كنى. آرى، آنان از تو مى خواهند كه از گناه شيعيان درگذرى و تو هم سخن آنان را پذيرا مى شوى.[139]
    در آن لحظه كه شيعيان مى خواهند از پل صراط عبور كنند، تمام وجود آنان را ترس و اضطراب فرا گرفته است، ناگهان صدايى به گوششان مى رسد: "به بهشت داخل شويد، ديگر هيچ ترسى نداشته باشيد و غمگين نباشيد".
    اين صداى پيامبر و على و فاطمه...(عليهم السلام) است، آنان شيعيان خود را به سوى بهشت فرا مى خوانند، اين همان وعده بزرگ است.
    بارخدايا ! ما به گناه خود اعتراف مى كنيم و پشيمان هستيم، تو مى دانى كه ما پيامبر و على و فاطمه(عليهم السلام)را دوست داريم، عشق آنان در دلمان زبانه مى كشد. چگونه باور كنم كه در آن روز، آنان كه درياى مهربانى هستند، ما را فراموش كنند و در غربت و تنهايى رهايمان سازند؟ [140]

    * * *


    لحظاتى مى گذرد، اهل جهنّم نگاه مى كنند، مى بينند كه اهل ايمان و كسانى كه پيامبر و اهل بيت او آن ها را شفاعت كرده اند، به بهشت رفته اند و زير درختان ميوه، كنار نهرهاى زيبا نشسته اند و از آب گواراى بهشتى مى نوشند و از ميوه هاى خوشمزه آن مى خورند.
    آتش جهنّم زبانه مى كشد و همه وجود اهل آن را مى سوزاند، آنان از تشنگى بى تاب شده اند، بى اختيار فرياد برمى آورند: "اى اهل بهشت ! مقدارى از آب و آنچه خدا از ميوه ها روزيتان كرده است، به ما بدهيد تا تشنگى ما فرو نشيند و قدرى از سوز اين آتش، نجات يابيم".
    اهل بهشت در پاسخ مى گويند: "خدا اين نعمت ها را بر كافران حرام نموده است، كافرانى كه دين را به بازى گرفتند و زندگى دنيا آنان را فريب داد".
    آرى، اهل بهشت به آنان مى فهمانند كه ما نمى توانيم آب و ميوه هاى بهشتى را در اختيار شما قرار بدهيم، زيرا اهل جهنّم در دنيا راه كفر را انتخاب كرده اند و شايستگى استفاده از نعمت هاى بهشتى را از كف داده اند.

    * * *


    اهل جهنّم در آتش مى سوزند و از تشنگى بى تابى مى كنند، تو اين حالت آنان را مى بينى ولى به آنان بى اعتنايى مى كنى، زيرا آنان در دنيا، اين چهار ويژگى را داشتند:
    1 - دين را وسيله اى براى اهداف مادّى قرار داده بودند و دين را به بازى گرفته بودند.
    2 - شيفته دنيا شده بودند و لذّت ها و شهوت ها و خودخواهى هاى دنيا آنان را به خود مشغول كرده بود، همه چيز آنان در دنيا و در لذّت هاى آن خلاصه شده بود.
    3 - روز قيامت را از ياد برده بودند و هرگز به فكر اين روز نبودند.
    4 - قرآن را انكار مى كردند و سخنان تو را دروغ مى شمردند.
    كسانى كه در دنيا اين گونه زندگى كرده اند، شايستگى بهره بردن از نعمت هاى بهشتى را ندارند، آنان در دنيا به سخنان تو بى اعتنايى كردند، اكنون وقت آن است كه تو به آنان بى اعتنايى كنى و آنان را به حال خود واگذارى تا در آتشى كه خود براى خود آماده كرده اند، بسوزند.

    * * *


نوشته ها در باره این

نظر شما

.شما در حال ارسال نظر براي ۱۵۷: از كتاب تفسير باران، جلد سوم نوشته مهدى خداميان هستید

‌اگر مي خواهيد مطلب ديگري - كه ربطي به اين ندارد- براي من بفرستيداينجا را كليك كنيد.


عنوان این فیلد نمی تواند خالی باشد.
متن نظر شما
لطفا ایمیل خود را وارد کنید * این فیلد نمی تواند خالی باشد.لطفا ایمیل را صحیح وارد نمایید.
لطفا نام خود را وارد نمایید


ابتدای متن