کتب دکتر مهدی خدامیان آرانی - سایت نابناک

سایت استاد مهدي خداميان آرانی

در حال بارگذاری

    اَعراف : آيه ۵۴

      اَعراف : آيه ۵۴


    إِنَّ رَبَّكُمُ اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالاَْرْضَ فِي سِتَّةِ أَيَّام ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ يُغْشِي اللَّيْلَ النَّهَارَ يَطْلُبُهُ حَثِيثًا وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ وَالنُّجُومَ مُسَخَّرَات بِأَمْرِهِ أَلَا لَهُ الْخَلْقُ وَالاَْمْرُ تَبَارَكَ اللَّهُ رَبُّ الْعَالَمِينَ (54 )
    تو زمين و آسمان ها را در شش مرحله آفريدى، تو مى توانستى كه در يك چشم به هم زدن، جهان را بيافرينى امّا اين چنين خواستى كه جهان را در چند مرحله خلق كنى تا نشانه بهترى از قدرت تو باشد.
    بعد از آن تو بر "عرش" قرار گرفتى، "عرش" به معناى "تخت" است. بعد از آن كه جهان را آفريدى، بر تخت پادشاهى خود قرار گرفتى.
    كودك كه بودم خيال مى كردم كه تو در آسمان ها، تخت بزرگى دارى و بر روى آن نشسته اى ! وقتى بزرگ تر شدم، فهميدم كه تو جسم نيستى تا بخواهى بر روى تختِ پادشاهى خودت بنشينى. منظور از "تخت" تو در اين آيه، علم و دانش توست. علم و دانش تو، همه زمين و آسمان ها را فرا گرفته است. هيچ چيز از علم تو پوشيده نيست.
    وقتى پادشاه بر روى تخت خود مى نشيند، در واقع او قدرت و احاطه خود را به كشور خود نشان مى دهد. تخت پادشاه، نشانه قدرت او بر كشورش است. تو كه خداى يگانه اى، از همه هستى خبر دارى، آرى ! هيچ چيز بر تو پوشيده نيست. هر برگ درختى كه از درختان مى افتد تو از آن آگاهى دارى، تو تختى ندارى كه بر روى آن بنشينى و به آفريده هاى خود فرمان بدهى، تو بالاتر از اين هستى كه بخواهى در مكانى و جايى قرار گيرى.
    پس معناى صحيح اين قسمت آيه چنين است: "تو بعد از آفرينش زمين و آسمان ها، به تدبير امور جهان پرداختى".

    * * *


    از ديگر نشانه هاى قدرت تو، خلقت روز و شب است، تو روز را با پرده تاريك شب مى پوشانى و شب به دنبال روز به سرعت در حركت است، تو ماه و ستارگان را آفريدى و همه آن ها به فرمان تو هستند.
    آفرينش همه چيز به دست توست، تدبير همه چيز از آن توست، تو سرچشمه همه بركات و خوبى ها هستى و تو پروردگار جهانيان هستى.

    * * *


    در اينجا به اين نكته اشاره مى كنم: در اين آيه كلمه "يوم" ذكر شده است، بعضى ها اين كلمه را در اين آيه به معناى "روز" گرفته اند، امّا اين مطلب درست نيست.
    منظور از "يوم" در اينجا، "دوران" است، نه 24 ساعت، زيرا در آن زمان هنوز زمين و آسمان وجود نداشت، نه كره زمين بود و نه حركت بيستوچهارساعته آن به دور خودش.

    * * *


نوشته ها در باره این

نظر شما

.شما در حال ارسال نظر براي ۱۵۹: از كتاب تفسير باران، جلد سوم نوشته مهدى خداميان هستید

‌اگر مي خواهيد مطلب ديگري - كه ربطي به اين ندارد- براي من بفرستيداينجا را كليك كنيد.


عنوان این فیلد نمی تواند خالی باشد.
متن نظر شما
لطفا ایمیل خود را وارد کنید * این فیلد نمی تواند خالی باشد.لطفا ایمیل را صحیح وارد نمایید.
لطفا نام خود را وارد نمایید


ابتدای متن